نجوای عشق پارت ۵۸
من:شوهرشم پاشو برو تا نزدم نصفت نکردم بعد ترسید پاشد رفت نایکا برگشت نگاه کرد فکر کرد همونم میخواست فحشم بده نایکا:عا جونگ کوک من:میخواستی فحش بدی نایکا:کثافت اومده نشسته کنارم من:ولش کن من ردش کردم رفت بعد یکم چسبیدیم به هم و جونگ کوک دستمو و گوشه سرشو چسبوند به گوشه سرم که کیک و آوردن من:واو چه گندس نایکا:آره من:😋(بچم کیک میخواد😂😂🤣) نایکا:قیافتو اونجوری نکن منم الان قیافه تو رو دارم☺😂 من:ولی بهت نمیزنه نایکا:به رو خودم نمیارم من:پس منم تحمل میکنم😂 نایکا:منم
از زبون خودم
تهیونگ و رزی کیک و بریدن و به هم دادن منم هیچی جلوم نبود تو توهماتم دستمو آوردم بالا مشت کردم بردم طرف جونگ کوک بعد فهمیدم توهمه باهم زدیم زیر خنده کوک:عشقم انگار دلت عروسی میخواد توهم زدی😂😂😂 من:من جوع گرفتم (شبی این مونگولا یا ندید بدیدا😐😂😂🤣🤣) کوک:اینو بهت بگم دفع بعد عروس ماعه ها من:ایشالا☺😂 کوک:مسخره میکنی من:نه گفتم ایشالا کوک:تیکه انداختی دیگه من قهرم من:چرا بیشتر رو شو اونور کرد کوک:تو با من ازدواج نمیکنی من:مگه گفتم نمیکنم بعد از گوشه چشم نگام کرد کوک:از کجا بدونم قبول میکنی من:تو ۹۹ درصد فکر کن جوابم بله باشه کوک:یعنی اگه پیشنهاد بدم قبول میکنی من:شاید کوک:چند درصد من:۹۷ کوک:خوب این یعنی بله من:الان میخوای داد بزنی بگی با من ازدواج کن کوک:اینجا نه به وقتش من:کنجکاو شدم خیله خوب قهر نکن حالا من قهر کنم میبندیم به فحش😐 کوک:من الان آشتیم من:از کجا بدونم بعد چونمو گرفت چرخوند سرمو سمت خودش بعد اومد لباشو گذاشت رو لبام یه مک کوچولو زد کوک:بیا اینم آشتی من:اوکی فهمیدم💫💫💫 کوک:😂 من:😒😂 بعد برگشتم سمتش و یه آهنگ گذاشتن باید میرفتیم بعد گفتن ما بیایم وسط اونم چی تانگو برقصیم من:جیز😐 کوک:نمیشه بگیم نه باید بریم من:آره کوک:بلدی من:آره کوک:پس بریم بعد دستشو دراز کرد و منم دستشو گرفتم رفتیم وسط تانگو رقصیدیم جونگ کوک یه دستشو گذاشت رو کمرم به خودش چسبوندم و منم یه دستمو گذاشتم رو شونش که رزی و تهیونگم اومدن جونگ کوک یه دسته دیگمم گرفت و انگوشتاشو تو انگوشتام چفت کرد و رفتیم برا رقص چشما همه به ما بود جالا جالب اینجا بود رزی بلد نبود و پای تهیونگ و له میکرد (بمیرم😂😂) ولی ما برامون اینه آب خوردن بود بعد وایسادن و مارو نگاه کردن که تموم شد و جونگ کوک منو خم کرد و دوتا دستاشم دور کمرم حلقه کرده بود بعد تموم شد رزی:عههههع بعد هی لباسشو میداد بالا و پایین قیافشو لوس کرده بود تهیونگ:عزیزم یاد میگیری من و جونگ کوک چشم تو چشم من:😍 کوک:😍 (مارو باش😂😂😂🤣😎😂خودمونو عشقس من الانم بلدم تانگو برقصم😌😂) جونگ کوک میخواست بیاد لباشو بزاره رو لبام که فهمیدیم همه دارن نگامون میکنن
از زبون خودم
تهیونگ و رزی کیک و بریدن و به هم دادن منم هیچی جلوم نبود تو توهماتم دستمو آوردم بالا مشت کردم بردم طرف جونگ کوک بعد فهمیدم توهمه باهم زدیم زیر خنده کوک:عشقم انگار دلت عروسی میخواد توهم زدی😂😂😂 من:من جوع گرفتم (شبی این مونگولا یا ندید بدیدا😐😂😂🤣🤣) کوک:اینو بهت بگم دفع بعد عروس ماعه ها من:ایشالا☺😂 کوک:مسخره میکنی من:نه گفتم ایشالا کوک:تیکه انداختی دیگه من قهرم من:چرا بیشتر رو شو اونور کرد کوک:تو با من ازدواج نمیکنی من:مگه گفتم نمیکنم بعد از گوشه چشم نگام کرد کوک:از کجا بدونم قبول میکنی من:تو ۹۹ درصد فکر کن جوابم بله باشه کوک:یعنی اگه پیشنهاد بدم قبول میکنی من:شاید کوک:چند درصد من:۹۷ کوک:خوب این یعنی بله من:الان میخوای داد بزنی بگی با من ازدواج کن کوک:اینجا نه به وقتش من:کنجکاو شدم خیله خوب قهر نکن حالا من قهر کنم میبندیم به فحش😐 کوک:من الان آشتیم من:از کجا بدونم بعد چونمو گرفت چرخوند سرمو سمت خودش بعد اومد لباشو گذاشت رو لبام یه مک کوچولو زد کوک:بیا اینم آشتی من:اوکی فهمیدم💫💫💫 کوک:😂 من:😒😂 بعد برگشتم سمتش و یه آهنگ گذاشتن باید میرفتیم بعد گفتن ما بیایم وسط اونم چی تانگو برقصیم من:جیز😐 کوک:نمیشه بگیم نه باید بریم من:آره کوک:بلدی من:آره کوک:پس بریم بعد دستشو دراز کرد و منم دستشو گرفتم رفتیم وسط تانگو رقصیدیم جونگ کوک یه دستشو گذاشت رو کمرم به خودش چسبوندم و منم یه دستمو گذاشتم رو شونش که رزی و تهیونگم اومدن جونگ کوک یه دسته دیگمم گرفت و انگوشتاشو تو انگوشتام چفت کرد و رفتیم برا رقص چشما همه به ما بود جالا جالب اینجا بود رزی بلد نبود و پای تهیونگ و له میکرد (بمیرم😂😂) ولی ما برامون اینه آب خوردن بود بعد وایسادن و مارو نگاه کردن که تموم شد و جونگ کوک منو خم کرد و دوتا دستاشم دور کمرم حلقه کرده بود بعد تموم شد رزی:عههههع بعد هی لباسشو میداد بالا و پایین قیافشو لوس کرده بود تهیونگ:عزیزم یاد میگیری من و جونگ کوک چشم تو چشم من:😍 کوک:😍 (مارو باش😂😂😂🤣😎😂خودمونو عشقس من الانم بلدم تانگو برقصم😌😂) جونگ کوک میخواست بیاد لباشو بزاره رو لبام که فهمیدیم همه دارن نگامون میکنن
۱۵.۱k
۲۶ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.