برترین عشق پارت ۱۶
گریه نکن هر چی میگی بگو ولی گریه نکن من:باشه گریه نمیکنم کوک:هوف دوست ندارم گریه کنی اجازه نداری گریه کنی ببینمت بعد نگاش کردم اشکامو پاک کرد بعد چرخیدم رفتم تو بغلش یه دفع دیدم اونم گریه کرد کوک:الهی قربونت چشمات برم میخوای بیای تو بغلم من:اوهوم بعد رفتم تو بغلش و سرمو تو بغلش گذاشتم و دستمم رو سینش گذاشتم کوک:عشقم نفسم دیگه گریه نکن طاقت گریه هاتو ندارم حس میکنم داری قلبمو سوراخ میکنی تیر میکشه من:باشه گریه نمیکنم دیگه کوک:عزیزم من:هوم آه ستارم بعد یه نگاه به آسمون کردم من:جونگ کوک اوناهاش با دست نشونش دادم کوک:اون من:آره اسم داره کوک:اسمش چیه من:جونگ کوک کوک:اسم منو روش گذاشتی من:آره چون مثل خودت خیلی جذاب و درخشانه بعد خندید و دستمو رو هوا گرفت و انگوشتاشو چفت کرد همونجوری رو هوا کوک:ای کاش میتونستم اون ستاره رو برات بگیرم من:لازم نیست چون تو خودت همون ستاره ای که الانم پیشمی (قشنگ بود اینو تو دفترچه یادداشتم مینویسم😭😂😂😂) بعد اومد نزدیک صورتم شد و لباشو گذاشت رو لبام و مک زد و خورد منم همراهیش کردم من:آخخ کوک:خوبی من:آره فقط یکم خستم کوک:میخوای یکم راه بریم من:باشه بعد پاشدیم راه رفتیم من پا برهنه بودم اونجا دوتا مرد بودن هیکلیم نبودن از این لاغرا من میترسیدم در گوش جونگ کوک گفتم من:جونگ کوک اون دوتا مردایی که اونجان میترسم کوک:نترس من پیشتم بچسب بهم من:باشه بعد بازوشو گرفتم و قشنگ چسبیدم بهش یهو یکیشون اومد جلومون انگار مست بودن جلومونو گرفت کوک:هان چیه مرده:کاری ندارم فقط این دختره رو میخوام کوک:خفه شو عوضی بعد اومد جلو کوک:هی اومدی جلو نیومدیا برو عقب من:جونگ کوک این مست کوک:عوضی بعد منو گرفت تو بغلش کوک:گمشو برو تا نزدم صورتت و زاویه دار نکردم مرده:عه بده اون دختره رو خیلی بدنش سفیده جونگ کوک نزاشت حرف بزنه و رفت جلو کوبید تو صورتش با مشت کوک:عوضی این دختره مال منه تویه حروم زاده هم نمی تونی حتی بهش دست بزنی فهمیدی یهو یکیشون منو از پشت گرفت و داشت خفم میکرد من:ج ج ج ج جونگ ک ک کوک بعد جونگ کوک برگشت مرده هم رفت طرف این یکی کوک:یون هی آشغال عوضی اونو ولش کن مرده:چرا باید ولش کنم کوک:میگم ولش کن (با داد) دست کثیف تو بهش نزن گلومو بیشتر فشار میداد دیگه داشتم بیهوش میشدم مرده:حالا که قلدور بازی در آوردی میبینی با دوست دخترت چیکار میکنم بعد منو گرفت اون یکی و مرده اومد یدونه مشت زد تو صورتم کوک:یو یو یون هی خیله خوب چی میخوای هرچی بخوای بهت میدم فقط اونو ول کن همون موقع با اون دردی که داشتم دست مرده که منو گرفته بود گاز گرفتم و دومیم یدونه زدم تو اونجاش پهن زمین شد مرده:آیی دستم بعد خواست بیاد سمتم بزنه بهم دستشو گرفتم
۲۳.۳k
۰۸ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.