من خدایم خودمم
تو که پرسیدی خدایت به چه شکل و
به چه رنگی است
گوش بگیر
من خدایم دوسه خط شعر
دو ورق پاره ی هر متن کتاب
هر کتابی که به من عشق بیاموزد و مهر
هر کتابی که برام شعر سراید
نه که از جنگ بگوید
نه که مرگ دیگران را
به دهل جشن بگیرد
من خدایم قطره اشکی است
بر لب گونه طفلی
که خدا هیچ ندید
لقمه نانی است بیات
که سر سفره نبود
من خدایم کودکی است
چشم به راه پدری
تا به نیمه های شب
پی آبی پی نانی
از خجالت برنگشت
من خدایم مادری است
در عزای کودکش
حق هیچ گریه نداشت
حسرتی که تا ابد
در دل و حنجره داشت
من خدایم خودمم
آنچه در عقل و دلم مانده برام
شایدم کفر بخوانی تو، ولی
من خدایم خودمم
بهروز نائیج
به چه رنگی است
گوش بگیر
من خدایم دوسه خط شعر
دو ورق پاره ی هر متن کتاب
هر کتابی که به من عشق بیاموزد و مهر
هر کتابی که برام شعر سراید
نه که از جنگ بگوید
نه که مرگ دیگران را
به دهل جشن بگیرد
من خدایم قطره اشکی است
بر لب گونه طفلی
که خدا هیچ ندید
لقمه نانی است بیات
که سر سفره نبود
من خدایم کودکی است
چشم به راه پدری
تا به نیمه های شب
پی آبی پی نانی
از خجالت برنگشت
من خدایم مادری است
در عزای کودکش
حق هیچ گریه نداشت
حسرتی که تا ابد
در دل و حنجره داشت
من خدایم خودمم
آنچه در عقل و دلم مانده برام
شایدم کفر بخوانی تو، ولی
من خدایم خودمم
بهروز نائیج
۲.۴k
۲۵ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.