آن روز
آن روز
همان روز که آفتاب بالا آمده بود
دفتر مشق ما
هنوز خواب عصر جمعه را می دید
ما از اولِ کتاب و کبوتر
تا ترانه ی دلنشین پریا
ری را و دریا را دوست می داشتیم.
دیگر سراغت را
از نارنجِ رها شده در پیاله ی آب نخواهم گرفت
دیگر سراغت را از ماه...
ماهِ درشت و گلگون نخواهم گرفت
دیگر سراغت را
از گلدانِ شکسته بر ایوانِ آذرماه نخواهم گرفت...
@androidmax
همان روز که آفتاب بالا آمده بود
دفتر مشق ما
هنوز خواب عصر جمعه را می دید
ما از اولِ کتاب و کبوتر
تا ترانه ی دلنشین پریا
ری را و دریا را دوست می داشتیم.
دیگر سراغت را
از نارنجِ رها شده در پیاله ی آب نخواهم گرفت
دیگر سراغت را از ماه...
ماهِ درشت و گلگون نخواهم گرفت
دیگر سراغت را
از گلدانِ شکسته بر ایوانِ آذرماه نخواهم گرفت...
@androidmax
۲۷۶
۰۸ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.