مراقب باش عاشق شدی حداقل اون رو مثل من دیوونه نکنی...
امروز بعد مدتها رفتم بیرون ی چیز جالب بهت بگم؟ همه جا می دیدمت،همه جا بودی،حست میکردم.هر کی رو می دیدم شبیه تو بود.چیزی نبود که ببینمُ یاد تو و خاطراتت نیوفتم.همه جا بودی و نبودی جالبهها نه! اینکه ی فردی رو ببینی،حس کنی،باهاش حرف بزنی،باشه پیشت ولی در عین حال نباشه.میگن دیوونه شدم،عقلمُ از دست دادم،عوارض رفتنتِها! میدونستی! کاش عوارض بعد رفتنت دیوونه شدن نبود،مرگ بود.راست میگم؛اینطوری کسی به زور تحملّم نمیکرد،نه اونا زجر میکشیدن نه من به خاطر نبودت.هیچکی برام مثل تو نمیشه عشق جان،هیچ چشمی شبیه چشمهای رنگ شبت نیست،هیچ صدایی شبیه ملودی صدای تو نیست،هیچکی برام تو نیست می فهمی! هیچکی برام تو نیست چون تو تکی،این دنیا فقط یکی مثل تو داره که اونم خودتی.من دوست دارم،من هنوزم دوست دارمُ پای تک تک قولامون وایسادم ولی تو...
دوست دارم ولی در عین حال ازت بیزارم،دوست دارم منفورترین آدم زندگیم
مراقب باش عاشق شدی حداقل اون رو مثل من دیوونهُ عاشق خودت نکنی و ترکش کنی.
باشد که بگوییمُ بسی بشنوندُ کمی قدر بدانند...
دوست دارم ولی در عین حال ازت بیزارم،دوست دارم منفورترین آدم زندگیم
مراقب باش عاشق شدی حداقل اون رو مثل من دیوونهُ عاشق خودت نکنی و ترکش کنی.
باشد که بگوییمُ بسی بشنوندُ کمی قدر بدانند...
۱۳.۲k
۲۳ دی ۱۴۰۰