مانند آن سرباز که بعد از اتمام نبرد
مانند آن سرباز که بعد از اتمام نبرد
بر روی خروار جنازه های باقی مانده می نشیند
و تنها سیگار مانده اش را از جیب نمناک و نمورش در میاورد .
سیگار را بر لب گذاشته
طعم توتون و خون لخته شده را مزه میکند
در فکر فرو میرود
پرواز چند تیر دیگر / آواز چند موشک دیگر
نعره چند سرباز دیگر را باید بشنود
تا دیگر چیزی نشنود
دیگر چیزی حس نکند
تا دیگر چیزی نبیند !
بر روی خروار جنازه های باقی مانده می نشیند
و تنها سیگار مانده اش را از جیب نمناک و نمورش در میاورد .
سیگار را بر لب گذاشته
طعم توتون و خون لخته شده را مزه میکند
در فکر فرو میرود
پرواز چند تیر دیگر / آواز چند موشک دیگر
نعره چند سرباز دیگر را باید بشنود
تا دیگر چیزی نشنود
دیگر چیزی حس نکند
تا دیگر چیزی نبیند !
۵.۳k
۰۴ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.