رویایی که تبدیل به واقعیت شد پارت ۹۵
از تو بغلش اومدم بیرون من:یجوری ثابت کن من خواب نیستم کوک:چجوری من:بزن تو صورتم کوک:چی من:با مشت بزن تو شیکمم(به خدا دل و رودت میاد وسط مبل😐😂😂😂🤣😂) کوک:من نمی تونم من حتی حلتم نمیدم چه برسه به مشت دلم نمیاد من:بزن چیزیم نمیشه محکم بزن کوک:گائول نمیخوام اتفاقی برات بیوفته من:چیزیم نمیشه کوک:گائول من:جونگ کوک میزنی یا یه کار دیگه کنم کوک:خیله خوب یواش میزن یدونه با مشت کوبید تو شیکمم دهنم واموند کوک:گائول خوبی من:چرا انقدر محکم میزنه یجوری زدی دیگه نفسم بالا نمیاد کوک:عزیزم خودت اسرار داشتی بزنم من:اگه میدونستم انقدر دستت سنگینه که میگفتم فقط بوسم کن😰 کوک:گائول گائول خوبی ببخشید زدم من:معدم اومد تو حلقم جونگ کوک کوک:گائول به خدا اگه چیزیت بشه خودمو نمیبخشم نمیبخشم من:جونگ کوک خودت و ازیت نکن من از این مشتا زیاد خوردم کوک:بمیرم برات کی جرئت کرده بهت دست بزنه من:تو مدرسه با یکی دعوام شد بدجور زد تو شیکمم کوک:دستش بشکنه بیا بشین تا چیزیت نشده بیا دارم میمیرم بیا بشین قربونت برم من:حس میکنم الان بچه به دنیا میارم😵 کوک:غلط کردم زدمت گوه خوردم من:جونگ کوک خودتو سرزنش نکن من خودم خواستم بکنی کوک:و منم از خدا خواسته زدم من:جونگ کوک تو کی دست رو من بلند کردی کوک:معلومه نمی تونم روت دست بلند کنم مگه من مثل شماهام من:هن😐😂 کوک:مردای شما ایرانیا رو میگم من:اونا که بگم الان تا بهشون خرف میزنی زرت میزنن تو گوشت میگن خفه شو کوک:گوه خوردن😐(واقعا مرد زندگیه این بشر😭😭😭😭کاش یکم از خونه غیرت جونگ کوک تو پسرای ماها بود خاک تو سرشون😭😭😭😭) من:بله الان بگی بیشور میگیرنت به باد کتک😶 هرچند اون قدیما بوده😅 منم که چیزی یادم نیست کوک:گائول مطمئنی خوبی نگرانم دستمو گذاشتم رو صورتش و گفتم من:فدات شم ناراحت نباش من خوبم اتفاقا اصلا محکم نزدی کوک:یعنی الکی گفتی من:اوهوم کوک:ولی یه جوری کردی گفتم الان قش میکنی من:نه☺چیزیم نیست ناراحت نباش خوب کوک:خیله خوب 🙂 بعد جونگ کوک به شکل خیلی کیوت مانند لباشو غنچه کرد و اومد نزدیک(همون قیافه ای که برا جیهوپ رفت جیهوپ بچم کم آورد😐😂😂😂😂) من:وایی نکن اونجوری بعد همه اومدن جیمین:عااااا شما دو تا عاشقم که اینجاین من:خیلی وقته جیمین:گائول چرا رنگت پریده من:هان نه بابا چیزیم نیست کوک:گائول ببینمت یه نگاه به جونگ کوک کردم کوک:راست میگه گائول قلبت که درد نمیکنه من:نه قلبم آروم کوک:نکن بخاطر مشتی که زدم تهیونگ:جونگ کوک تو تو تو به گائول مشت زدی من:اونجوری که فکر میکنی نیست من خواستم بزنه خودش نمیخواست بزنه کوک:معذرت خواهی هم کردم ولی انگار واقعا محکم زدم تهیونگ:نگاه کن باهاش چیکار کردی من:تهیونگ با جونگ کوک چیکار داری🙄
۱۵.۰k
۱۹ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.