عاشقانه
"شب"...یعنی بی نهایت تو!
خیال و خواب تو،
بی نهایت من درمانده
و عشق جامانده...در دل این بیکران،
پنجره ایست؛ که قلبش
رو به سوی گیسوان تو می تپد
و با هرکلامت،
با تمام سختی اش، به رقص در می آید
عزیزترینم،
زندگی دست از خون من شسته
و خنجر غلاف کرده است ،
برای دل سپردنت ، جان سپردم،
کافی نیست؟!
خیال و خواب تو،
بی نهایت من درمانده
و عشق جامانده...در دل این بیکران،
پنجره ایست؛ که قلبش
رو به سوی گیسوان تو می تپد
و با هرکلامت،
با تمام سختی اش، به رقص در می آید
عزیزترینم،
زندگی دست از خون من شسته
و خنجر غلاف کرده است ،
برای دل سپردنت ، جان سپردم،
کافی نیست؟!
۱۴.۰k
۰۵ شهریور ۱۴۰۱