نـیـک ورز ( غـزل )
مینَـهَـم با سـربـلـنـدی بر سـر آن شـاه ، تـاج ..
سـفــرۀ بـخـشـنـدگی را پـهـن کـرد جـایِ خـراج
دستـبوسِ دستِ پینـه بستهای هستم ، سهجا :
کـار را کـاردان گـشـت و گـسـتـرش داد و رواج
بوسه پیشگاهِ پزشکی میزنم بیچشمـداشت :
نـیمـه جان را زندگی بـخشیـد و دردی را علاج
سـیـنــه خـیــزِ آســتــانِ ســردرِ ســرداریـیَــم :
خونِ دوش ریخت و نبـُردش زیرِ بارِ زور و باج
ســیـنــه ســای بــارگــهِ آمــوزگــارِ دانــشــم ..
یــاد داده ،، داد و دانــایــی بــه ابــعــادِ مــلاج
دور بــاد " آلـودگـی و دشـمـنـی و نـاخـوشـی "
ازسرشت "نیکورز و مهرپرست و خوشمزاج"
دست بالایی مگیر خود چون فرو بنشاند زمین
تــیــغِ بــرگــریـزانـی از بــالابـلـنـدیهــای کــاج
روزگار لـغـزنـده بـاشـد بیگـمان چـابـکسـوار :
مـیبُـرَد گـاهـی گــدار بـا ســرعـت بـالا ، کـلاج
گرچه رقص گردباد از دور تماشاییست ، ولی :
میشود نزدیک ، بپیچاند به گِردش هاج و واج
گر" شرافت " نوعروس و " راستی " داماد بود:
" آدمیّـت " زاده میشـد حـاصل از ایـن ازدواج
#نیکورز
#یزدان_ماماهانی
#سـرایـش۲۷_۳_۱۴۰۲
_🎼🎸گیـــتار بـیتــــار🎸🎼_
سـفــرۀ بـخـشـنـدگی را پـهـن کـرد جـایِ خـراج
دستـبوسِ دستِ پینـه بستهای هستم ، سهجا :
کـار را کـاردان گـشـت و گـسـتـرش داد و رواج
بوسه پیشگاهِ پزشکی میزنم بیچشمـداشت :
نـیمـه جان را زندگی بـخشیـد و دردی را علاج
سـیـنــه خـیــزِ آســتــانِ ســردرِ ســرداریـیَــم :
خونِ دوش ریخت و نبـُردش زیرِ بارِ زور و باج
ســیـنــه ســای بــارگــهِ آمــوزگــارِ دانــشــم ..
یــاد داده ،، داد و دانــایــی بــه ابــعــادِ مــلاج
دور بــاد " آلـودگـی و دشـمـنـی و نـاخـوشـی "
ازسرشت "نیکورز و مهرپرست و خوشمزاج"
دست بالایی مگیر خود چون فرو بنشاند زمین
تــیــغِ بــرگــریـزانـی از بــالابـلـنـدیهــای کــاج
روزگار لـغـزنـده بـاشـد بیگـمان چـابـکسـوار :
مـیبُـرَد گـاهـی گــدار بـا ســرعـت بـالا ، کـلاج
گرچه رقص گردباد از دور تماشاییست ، ولی :
میشود نزدیک ، بپیچاند به گِردش هاج و واج
گر" شرافت " نوعروس و " راستی " داماد بود:
" آدمیّـت " زاده میشـد حـاصل از ایـن ازدواج
#نیکورز
#یزدان_ماماهانی
#سـرایـش۲۷_۳_۱۴۰۲
_🎼🎸گیـــتار بـیتــــار🎸🎼_
۱.۱k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.