عاشقانه
چندیست که چشمم به نگاه تو دخیل است
آوازۀ من موجب رسوایی ایل است
ای قامت تو سرو تر از حد تماشا
توصیف من از قامت تو بحر طویل است
در کاسۀ دریوزگیام بوسه بیانداز
ای بشکند آن دست که در عشق بخیل است
چون باد به هر بادیه گم کرده ی راهم
چشمان تو انگار که مصباح سبیل است
بعد از تو چه عشقی و چه شعری و چه شوری
دردیست دراین سینه که بسیار ثقیل است
با عشق بمیران و دراین داغ نسوزان
در سینۀ تو آتش اعجاز خلیل است
کوچکتر از آنم که نگاهی کنم اما
زل میزنم و آهی و ... خرما به نخیل است
آوازۀ من موجب رسوایی ایل است
ای قامت تو سرو تر از حد تماشا
توصیف من از قامت تو بحر طویل است
در کاسۀ دریوزگیام بوسه بیانداز
ای بشکند آن دست که در عشق بخیل است
چون باد به هر بادیه گم کرده ی راهم
چشمان تو انگار که مصباح سبیل است
بعد از تو چه عشقی و چه شعری و چه شوری
دردیست دراین سینه که بسیار ثقیل است
با عشق بمیران و دراین داغ نسوزان
در سینۀ تو آتش اعجاز خلیل است
کوچکتر از آنم که نگاهی کنم اما
زل میزنم و آهی و ... خرما به نخیل است
۶.۱k
۲۲ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.