چند سخن از کوروش بزرگ همراه با منبع

«چند سخن از کوروش بزرگ همراه با منبع»


چندی است که از سوی #کوروش-ستیزان شنیده میشود که میگویند:
این #جملات-غسار #کوروش از کجاست؟ از #کوروش فقط یک #استوانه بر جای مانده پس این همه سخنان را از کجا آوردید و منسوب به #کوروش میکنید...؟!

از این روی چند از #سخنان-کوروش-بزرگ را در پاسخ به #کوروش-ستیزان در این نوشتار گرد آوردیم.





«راه دل ربودن و دل بسته کردن مردمان نه با درشتی و تند خویی ست که با تیمار و اندوه خواری‌های مهرورزانه است». [1]



«مهر بورزید دوستان را، و این مهرورزی شما را نیرویی خواهد داد که با آن دشمنانتان را بر اندازید». [2]



«پس از مرگم، بدنم را طلاکاری یا نقره کاری نکنید یا در تابوت یا چیزی همانند این مگذارید. زودتر آنرا در آغوش خاک بسپارید. آیا جایی فرخنده تر از خاک برای آرمیدن است؟! خاک مادر زیبایی‌هاست و دایه نیکی‌ها. در سراسر زندگی دوستار مردمان بوده‌ام؛ شاد خواهم شد که دوباره بخشی از آن چیزی بشوم که برای مردمان خوبی فراوان ببار می‌آورد». [3]



«کوروش برای کسانی که کردار نیک را پیشه سازند آرزوی سعادت و به آنان که رفتاری زشت دارند نفرین کردند». [4]



«کسی را نیاز برآورده نخواهد شد که از ایزدان محصولی فراوان پاداش خواهد اما هیچ دانه‌ای نیافشانده باشد. این نماز ها ناساز و ناهمگون با آیین آسمان است». [5]



«فرمانروایی بر مردمان به شیوه‌ای نیک و والا بزرگ تر از هر کار دیگر است». [6]



«و آنگاه که سربازان بسیار من دوستانه اندر بابل گام بر می‌داشتند، من نگذاشتم کسی (در جایی) در تمامی سرزمین‌های سومر و اکد ترساننده باشد». [7]



«من همه سرزمین‌ها را در صلح (امنیت) نشاندم». [8]



«درماندگان باشنده در بابل را که (نبونئید) ایشان را به رغم خواست خدایان یوغی داده بود نه در خور ایشان، درماندگی‌هاشان را چاره کردم و ایشان را از بیگاری برهانیدم». [9]



سخن #کوروش به #گبریاس که مخالف بود که #کوروش در ابتدا به #بابل حمله ببرد:
«تو حق داری که احتیاط را توصیه می‌کنی ولی من عقیده دارم که راست به طرف بابل بروم. نخست آنکه این شهر مرکز قوای دشمن است و سپس آنکه فتح هیچ گاه بسته به عده نبوده بلکه شجاعت باعث بهره مندی است». [10]



. #کوروش به #مضمنون هنگامی که با #مردم-پارس #گفتگو می کرد گفت:
«آسایش و راحتی امروز حاصل رنج و زحمت دیروز است». [11]



«باید آگاه باشیم که به روزگاران پیش، آز تاراج کردن، سرنوشت بسی پیروز گران را دگرگون کرده است. هر آنکه به تاراج می‌رود مرد نیست، بلکه وسیله‌ای است برای بارکشی». [12]



«ای رهگذر! من کوروش پسر کمبوجیه هستم. من شاهنشاهی پارس را بنیاد گذاشتم و فرمانروای آسیا بودم. بر این گور رشک مبر». [13]








[1] کوروش نامه گزنفون، دفتر ٨، بخش ٧، بند ۱۳، برگردان ابوالحسن تهامی


[2] کوروش نامه گزنفون، دفتر ٨، بخش ٧، بند ۲۸، برگردان ابوالحسن تهامی

[3] کوروش نامه گزنفون، دفتر ٨، بخش ٧، بند ٢۵، آمیخته ای از برگردان ابوالحسن تهامی و خشایار رخسانی

[4] خلاصه فوتیوس از تاریخ کتزیاس، کتاب ٨، بند ۵

[5] کوروش نامه گزنفون، دفتر ۱، بخش ۶، بندهای ۶ و ۷، برگردان ابوالحسن تهامی

[6] کوروش نامه گزنفون، دفتر ١، بخش ۶، بند ۸، برگردان ابوالحسن تهامی

[7] بند ۲۴ استوانه کوروش، برگردان عبدالمجید ارفعی

[8] بند ۳۶ استوانه کوروش، برگردان شاهرخ رزمجو

[9] بند ۲۵ استوانه کوروش، برگردان عبدالمجید ارفعی

[10] لغت نامه دهخدا، به نقل از کوروش نامه گزنفون، دفتر ۴، بخش ۶

[11] برداشتی مفهمومی از تاریخ هرودوت، کتاب ۱، بند ۱۲۶

[12] کوروش نامه گزنفون، دفتر ۴، بخش ۲، بند ۲۵، برگردان ابوالحسن تهامی

[13] ایرانویچ، بهرام فره‌وشی، به نقل از استرابون

دیدگاه ها (۲)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط