مافیای من پارت ۲
پارت ۲
رفتیم کلاس معلم آمد با دوتا پسر جذاب
لیسا : چقدر جذابن
*نه جذاب نیستن من که خوشم نمیاد
لیسا : از دست تو دختر
معلم : بچه ساکت دو تا دانش اموز جدید داریم
کوک : سلام من جئون جونگ کوک هستم
*چیی این اینجا چی کار میکنههه. ؟
لیسا : مگه کیه؟
*دوست پسر قبلیم
لیسا : کار سرنوشته
معلم : لیسا و نایون ساکت ( جدی )
یه دفعه کوک : چشماش به من افتاد چشماش گرد شده بودن
معلم : شوگا خودت رو معرفی کن
شوگا : سلام من مین یونگی هستم ولی همه شوگا صدام میکننن
معلم برین سر جاهاتون بیشین
معلم درس رو شروع کرد
دقیقا کوک آمد بغل دستم یه میز دیگه نشست همش داشت بهم نگاه میکرد
درس تمام شد
رفتیم بوفه یه چیزی بخریم
لیسا : اون پسره کوک دوست پسر قبلت همش داشت به تو نگاه میکرد
*(اره میدونم
رفتیم یه آب میوه خردیم و نشستم کنار درخت که کوک و شوگا آمدن انگار باهم دوستن
شوگا : ببخشید میشه این جا بشینم
*چرا اون وقت ؟
شوگا : چون جا نیست بفهم
کوک : یه دونه زد به شوگا
*باشه بشین
اونا داشتن برای خودشون حرف میزدم ما هم برای خودمون
لیسا : حال مامان بابات خوبه ؟
*اره خوبن
لیسا : راستی بردارت چی بهش گفتی من ازش خوشم میاد ؟
*بابا یکم آرام تر
لیسا : باشه
*نه نگفتم خودت میدونی که شغل خطرت ناکه ( آرام )
شوگا و کوک : چی گفتی ؟
*به شما چه فضولا
بعدش بلد شدم دست لیسا رو گرفتم بعد رفتیم یه دونه زدم توی سر هر دوتا شون بعد رفتیم
از زبان شوگا
داره کم کم ازش خوشم میاد دختره با جرعتیه
کوک : میدونی که من هنوز بهش حس دارم
شوگا : اره میدونم
رفتیم کلاس معلم آمد با دوتا پسر جذاب
لیسا : چقدر جذابن
*نه جذاب نیستن من که خوشم نمیاد
لیسا : از دست تو دختر
معلم : بچه ساکت دو تا دانش اموز جدید داریم
کوک : سلام من جئون جونگ کوک هستم
*چیی این اینجا چی کار میکنههه. ؟
لیسا : مگه کیه؟
*دوست پسر قبلیم
لیسا : کار سرنوشته
معلم : لیسا و نایون ساکت ( جدی )
یه دفعه کوک : چشماش به من افتاد چشماش گرد شده بودن
معلم : شوگا خودت رو معرفی کن
شوگا : سلام من مین یونگی هستم ولی همه شوگا صدام میکننن
معلم برین سر جاهاتون بیشین
معلم درس رو شروع کرد
دقیقا کوک آمد بغل دستم یه میز دیگه نشست همش داشت بهم نگاه میکرد
درس تمام شد
رفتیم بوفه یه چیزی بخریم
لیسا : اون پسره کوک دوست پسر قبلت همش داشت به تو نگاه میکرد
*(اره میدونم
رفتیم یه آب میوه خردیم و نشستم کنار درخت که کوک و شوگا آمدن انگار باهم دوستن
شوگا : ببخشید میشه این جا بشینم
*چرا اون وقت ؟
شوگا : چون جا نیست بفهم
کوک : یه دونه زد به شوگا
*باشه بشین
اونا داشتن برای خودشون حرف میزدم ما هم برای خودمون
لیسا : حال مامان بابات خوبه ؟
*اره خوبن
لیسا : راستی بردارت چی بهش گفتی من ازش خوشم میاد ؟
*بابا یکم آرام تر
لیسا : باشه
*نه نگفتم خودت میدونی که شغل خطرت ناکه ( آرام )
شوگا و کوک : چی گفتی ؟
*به شما چه فضولا
بعدش بلد شدم دست لیسا رو گرفتم بعد رفتیم یه دونه زدم توی سر هر دوتا شون بعد رفتیم
از زبان شوگا
داره کم کم ازش خوشم میاد دختره با جرعتیه
کوک : میدونی که من هنوز بهش حس دارم
شوگا : اره میدونم
۴.۳k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.