توی آسانسور واساده بودم یه دختری هم سوار شد
توی آسانسور واساده بودم یه دختری هم سوار شد
اول ساکت بود بعد گفت:چطوری؟
گفتم: الحمدلله ....
یه نگاهی به من کردو هندزفری شو جابجا کرد!
معلوم شد داره با تلفن حرف می زنه!
هیچی دیگه منم تسبیحم رو از تو جیبم در آوردم ادامه دادم:
الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله ....
اول ساکت بود بعد گفت:چطوری؟
گفتم: الحمدلله ....
یه نگاهی به من کردو هندزفری شو جابجا کرد!
معلوم شد داره با تلفن حرف می زنه!
هیچی دیگه منم تسبیحم رو از تو جیبم در آوردم ادامه دادم:
الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله ....
۴.۰k
۲۷ آبان ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.