هر وقت از سر کار میومد ، یه راست میرفت توی اتاقش دراز میک
هر وقت از سر کار میومد ، یه راست میرفت توی اتاقش دراز میکشید روی پتو . از این پهلو به اون پهلو هر کار میکرد آروم نمیشد. گریه میکرد از بس درد داشت . میرفتم کنارش ، میگفتم : "مادر ، بذار تا پهلوت رو بمالم ، شاید دردش آروم بگیره "
میگفت : " نه مادر جان این درد ارث مادرم حضرت زهراست ، بذار با همین درد به آرامش برسم ."
#شهید_سید_مجتبی_علمدار
#شهدا
#یا_زهرا(س)
#یا_مهدی_ادرکنی
میگفت : " نه مادر جان این درد ارث مادرم حضرت زهراست ، بذار با همین درد به آرامش برسم ."
#شهید_سید_مجتبی_علمدار
#شهدا
#یا_زهرا(س)
#یا_مهدی_ادرکنی
۴.۵k
۲۸ اسفند ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.