تو حرف می زنی و از ابریشم صدای تو
تو حرف میزنی و از ابریشم صدای تو
هزار هزار پروانهی سرکش، در میدان آزادی قلب من انقلاب میکنند ...
تو حرف میزنی و تمام آرزوهای مردهام، جان میگیرند، شاخههای خمیدهی احساسم، قد میکشند و آسمان خاکستری جهانم، پر نور میشود.
تو حرف میزنی و بهار میشود، صبح میشود، متولد میشوم، پرواز میکنم...
چقدر تو را میخواهم! تو چکار کردهای که اینقدر تو را میخواهم؟؟؟؟
تو چکار کردهای که نور، از کهکشان چشمان تو میتابد؟؟ که عشق، از کلام تو آغاز میشود، و امید، نام گیاهیست که در باغچهی لبخندهای تو میروید.
کاش میشد برای تو بمیرم؛
کاش میشد برای تو هزار بار بمیرم و با لمس داغ انگشتهای تو، جانی دوباره بگیرم.
کاش میشد با ذراتِ بینهایتِ خواستنم، جهان تازهای بسازم و با تو در آن زندگی کنم
که هر شب زیر نور ستارهها، کنارت بنشینم،
تو حرف بزنی و من محو مهارت خاص لبهای تو باشم،
تو حرف بزنی و پروانهها
در عمیقترین لایههای دلم، پرواز کنند.
چقدر تو را میخواهم،
آااااه... که چقدر تو را میخواهم...
#نرگس_صرافیان_طوفان
هزار هزار پروانهی سرکش، در میدان آزادی قلب من انقلاب میکنند ...
تو حرف میزنی و تمام آرزوهای مردهام، جان میگیرند، شاخههای خمیدهی احساسم، قد میکشند و آسمان خاکستری جهانم، پر نور میشود.
تو حرف میزنی و بهار میشود، صبح میشود، متولد میشوم، پرواز میکنم...
چقدر تو را میخواهم! تو چکار کردهای که اینقدر تو را میخواهم؟؟؟؟
تو چکار کردهای که نور، از کهکشان چشمان تو میتابد؟؟ که عشق، از کلام تو آغاز میشود، و امید، نام گیاهیست که در باغچهی لبخندهای تو میروید.
کاش میشد برای تو بمیرم؛
کاش میشد برای تو هزار بار بمیرم و با لمس داغ انگشتهای تو، جانی دوباره بگیرم.
کاش میشد با ذراتِ بینهایتِ خواستنم، جهان تازهای بسازم و با تو در آن زندگی کنم
که هر شب زیر نور ستارهها، کنارت بنشینم،
تو حرف بزنی و من محو مهارت خاص لبهای تو باشم،
تو حرف بزنی و پروانهها
در عمیقترین لایههای دلم، پرواز کنند.
چقدر تو را میخواهم،
آااااه... که چقدر تو را میخواهم...
#نرگس_صرافیان_طوفان
۶.۷k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.