❓ چرا یادگارهای هخامنشیان بر کاغذ نیست؟!
❓ چرا یادگارهای هخامنشیان بر کاغذ نیست؟!
برخی ها که گاهی دشمنی با تاریخ و هویت ایرانی دارند! می گویند که نیاکان ما چون هنوز به ساختن کاغذ و پاپیروس و چرم! دست نیافته بودند، روی سنگ کتیبه می کندند و مثلا روی خشت مُهر می ساختند و تاریخ حفر کانال سوئز را ثبت می کردند! ولی این گفته درست نیست. زیرا تمدنی که تکنیک و فن آن بدانجا رسیده که می تواند خطوط میخی را به این نظم و ترتیب و به این لطافت! در یکصد متری از سطح زمین، میان زمین و هوا، نقاشی و نَقر کند! و یا مهندسی که ستون های تخت جمشید را آنچنان تراشیده و صیقل داده و بر روی هم گذارد و بی هیچ درزی برپای دارد که ما امروز از آن متحیر مانده ایم، خیلی ساده می توانست مقوا و کاغذ و پارچه لطیف را برای نوشتن یادبودهایش ولو بصورت ابتدایی آماده کند! آنها که پارچه از کَنَف و ابریشم داشتند، لابد یک برگ پاپیروس هم در دسترس داشتند.
پس چرا روی سنگ؟! چرا اینهمه ارتفاع؟!
داریوش وارث چند تمدن پیش از خود بود که بسیاری از نوشته هایش نابود شده بود. او می دانست روزی خواهد رسید که ساسانیان بیش از ۱۳ بیت از شاهنشاهی پانسدساله اشکانی باقی نخواهند گذاشت. شاید در جهان رویا می دید که سال ۱۳۷۸ برسد و یک شب ممکن است ۱۳ روزنامه بالای صدهزار تیراژی را تعطیل کنند و دانشجوی از دنیا بیخبری را بجرم خواندن آن روزنامه ها، برای ابد از استخدام در مراکز دولتی محروم کنند!!! و یک وزارت ارشادی بوجود بیاید که ناهیانِ منکرش، وظیفه فرهنگی و ارشادی خود را در خمیر کردن کتاب های بزرگانی همچون شهید سعیدی سیرجانی جستجو کنند! آری، داریوش با چشم بصیرت می دید که همچون کتاب های کتابخانه تیسفون و اسکندریه و گرگانج که هیزم تنور سپاهیان خشنِ غالب شد، در آغازین روز قرن ۲۱ نیز اعلام می کنند که ۱۰۰۰ تن (آری هزار تن) کتاب منسوخه و ممنوعه بفروش میرسد! البته بشرط تحویل به کارخانه های مقوا سازی! چرا که در این روزگار سراسر تباهی و خمودی، دانستن جرم است و آنکه کمتر بداند، آرامشش بیشتر و دشمنش کمتر!!!
آری، ۲۵۰۰ سال پیش داریوش فکر اینها را کرده بود، پس سنگ را برگزید و در دل سنگ نوشت، آنهم در یکصد متری کوهِ بیستون، که:
منم داریــــــــوش، شـــــاهِ شـاهان، شاه بـــــــــزرگــــــــــــــــــ ......
اینها را جایی نوشت که حتی آنانی که در قرن بیستم، از نگاره هایش بعنوان هدف تیراندازی استفاده کردند، نتوانستند آنرا محو کنند.
پس نَقر کتیبه روی سنگ از "فقر" کاغذ نیست! از "قفر" امنیت است. اینجاست که "ف" و "قاف" جای خود را عوض می کنند. بماند که دست های پنهان روزگار کنونی نیز، همین سنگ ها را نیز دارند از کوه ها می زدایند.
// انصاف کجا رفت و چرا مدرسه کردند
// جائی که در آن میکده بنیاد توان کرد
.
✌ ❤ پاینده ایران آریایی بزرگ❤ ✌
.
#هخامنشیان #هخامنش #پارس #داریوش_بزرگ #هنرایرانزمین
#پارسه #تخت_جمشید #نقش_رستم
برخی ها که گاهی دشمنی با تاریخ و هویت ایرانی دارند! می گویند که نیاکان ما چون هنوز به ساختن کاغذ و پاپیروس و چرم! دست نیافته بودند، روی سنگ کتیبه می کندند و مثلا روی خشت مُهر می ساختند و تاریخ حفر کانال سوئز را ثبت می کردند! ولی این گفته درست نیست. زیرا تمدنی که تکنیک و فن آن بدانجا رسیده که می تواند خطوط میخی را به این نظم و ترتیب و به این لطافت! در یکصد متری از سطح زمین، میان زمین و هوا، نقاشی و نَقر کند! و یا مهندسی که ستون های تخت جمشید را آنچنان تراشیده و صیقل داده و بر روی هم گذارد و بی هیچ درزی برپای دارد که ما امروز از آن متحیر مانده ایم، خیلی ساده می توانست مقوا و کاغذ و پارچه لطیف را برای نوشتن یادبودهایش ولو بصورت ابتدایی آماده کند! آنها که پارچه از کَنَف و ابریشم داشتند، لابد یک برگ پاپیروس هم در دسترس داشتند.
پس چرا روی سنگ؟! چرا اینهمه ارتفاع؟!
داریوش وارث چند تمدن پیش از خود بود که بسیاری از نوشته هایش نابود شده بود. او می دانست روزی خواهد رسید که ساسانیان بیش از ۱۳ بیت از شاهنشاهی پانسدساله اشکانی باقی نخواهند گذاشت. شاید در جهان رویا می دید که سال ۱۳۷۸ برسد و یک شب ممکن است ۱۳ روزنامه بالای صدهزار تیراژی را تعطیل کنند و دانشجوی از دنیا بیخبری را بجرم خواندن آن روزنامه ها، برای ابد از استخدام در مراکز دولتی محروم کنند!!! و یک وزارت ارشادی بوجود بیاید که ناهیانِ منکرش، وظیفه فرهنگی و ارشادی خود را در خمیر کردن کتاب های بزرگانی همچون شهید سعیدی سیرجانی جستجو کنند! آری، داریوش با چشم بصیرت می دید که همچون کتاب های کتابخانه تیسفون و اسکندریه و گرگانج که هیزم تنور سپاهیان خشنِ غالب شد، در آغازین روز قرن ۲۱ نیز اعلام می کنند که ۱۰۰۰ تن (آری هزار تن) کتاب منسوخه و ممنوعه بفروش میرسد! البته بشرط تحویل به کارخانه های مقوا سازی! چرا که در این روزگار سراسر تباهی و خمودی، دانستن جرم است و آنکه کمتر بداند، آرامشش بیشتر و دشمنش کمتر!!!
آری، ۲۵۰۰ سال پیش داریوش فکر اینها را کرده بود، پس سنگ را برگزید و در دل سنگ نوشت، آنهم در یکصد متری کوهِ بیستون، که:
منم داریــــــــوش، شـــــاهِ شـاهان، شاه بـــــــــزرگــــــــــــــــــ ......
اینها را جایی نوشت که حتی آنانی که در قرن بیستم، از نگاره هایش بعنوان هدف تیراندازی استفاده کردند، نتوانستند آنرا محو کنند.
پس نَقر کتیبه روی سنگ از "فقر" کاغذ نیست! از "قفر" امنیت است. اینجاست که "ف" و "قاف" جای خود را عوض می کنند. بماند که دست های پنهان روزگار کنونی نیز، همین سنگ ها را نیز دارند از کوه ها می زدایند.
// انصاف کجا رفت و چرا مدرسه کردند
// جائی که در آن میکده بنیاد توان کرد
.
✌ ❤ پاینده ایران آریایی بزرگ❤ ✌
.
#هخامنشیان #هخامنش #پارس #داریوش_بزرگ #هنرایرانزمین
#پارسه #تخت_جمشید #نقش_رستم
۲.۰k
۲۹ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.