http://uupload.ir/filelink/xfqiwIXwCrw1/guh9 gipsy kings
http://uupload.ir/filelink/xfqiwIXwCrw1/guh9_gipsy_kings_-_amor_mio_(128).mp3
اولین بار بود که صدای قلبم رو شنیدم ،صدای بلندش تو رو فریاد میکرد .
زبونم به لکنت افتاد نتونستم کلامی از دهانم خارج بشه شرم میکردم کنارت بنشینم ترسیدم رنگ پریدم و صدای بلند قلبم رسوام کنه.
پیچش موهات رنگ سرخ لبهای قشنگت نگاه زیبات منی که استاد سخن بودم رو لال کرده بود محو شدم به تماشای تو.
تو که از روی نیمکت پارک پرواز کردی منم به دنبال تو کوچه کوچه اومدم این عطر تو بود که منو چشم بسته میکشوند به سمت خونم این تو بودی که پرنده ها هر صبح به خاطرت اواز میخوندن این تو بودی گلهای باغچه ها برات گل میدادن و میرقصیدن.
خواستم بیام جلو تا بهت بگم من تو رو دوست دارم نتونستم پاهام لرزید ولی لبخند زیبای تو هنگام بستن در همون تیری بود که قلبم رو شکافت.
هر روز خونتون رو میپاییدم که ی روز ظهور کنی سه ماه عذاب اور منجی قلبم صدای خندت تو کوچه با بقیه دوستات بلند شه.
یک روز صدای خنده بلند بچه ها اومد خوشحال شدم رفتم پایین با سرعت و سراسیمه اشک شوق داشتم تو بودی ولی زخمی تو بودی ولی خسته. بچه ها صدات میکردن فاطی کچل
داد زدم رو سرشون زدمشون فایده ای نداشت پرنده زخمیم ذو از سنگسار کلمات و توهین امون دادم .
هر روز میرفتم پیشش بهم گفت از چرا من رو دوست داری اومدی هر روز اینجا منو رها نمیکنی زبونم رو بست خفه شدم باز.
چندر روز بعد که اومدم تو کوچه گلا پژمرده بودن پرنده ها نمیخوندن محله با پارچه سیاه پوشیده بود.
الان میگم دوست نداشتم ونخواهم داشت پرنده قشنگم عاشقت میمونم.
اولین بار بود که صدای قلبم رو شنیدم ،صدای بلندش تو رو فریاد میکرد .
زبونم به لکنت افتاد نتونستم کلامی از دهانم خارج بشه شرم میکردم کنارت بنشینم ترسیدم رنگ پریدم و صدای بلند قلبم رسوام کنه.
پیچش موهات رنگ سرخ لبهای قشنگت نگاه زیبات منی که استاد سخن بودم رو لال کرده بود محو شدم به تماشای تو.
تو که از روی نیمکت پارک پرواز کردی منم به دنبال تو کوچه کوچه اومدم این عطر تو بود که منو چشم بسته میکشوند به سمت خونم این تو بودی که پرنده ها هر صبح به خاطرت اواز میخوندن این تو بودی گلهای باغچه ها برات گل میدادن و میرقصیدن.
خواستم بیام جلو تا بهت بگم من تو رو دوست دارم نتونستم پاهام لرزید ولی لبخند زیبای تو هنگام بستن در همون تیری بود که قلبم رو شکافت.
هر روز خونتون رو میپاییدم که ی روز ظهور کنی سه ماه عذاب اور منجی قلبم صدای خندت تو کوچه با بقیه دوستات بلند شه.
یک روز صدای خنده بلند بچه ها اومد خوشحال شدم رفتم پایین با سرعت و سراسیمه اشک شوق داشتم تو بودی ولی زخمی تو بودی ولی خسته. بچه ها صدات میکردن فاطی کچل
داد زدم رو سرشون زدمشون فایده ای نداشت پرنده زخمیم ذو از سنگسار کلمات و توهین امون دادم .
هر روز میرفتم پیشش بهم گفت از چرا من رو دوست داری اومدی هر روز اینجا منو رها نمیکنی زبونم رو بست خفه شدم باز.
چندر روز بعد که اومدم تو کوچه گلا پژمرده بودن پرنده ها نمیخوندن محله با پارچه سیاه پوشیده بود.
الان میگم دوست نداشتم ونخواهم داشت پرنده قشنگم عاشقت میمونم.
۳.۵k
۰۳ تیر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.