عشق درون پارت 1
جنی = هوا خیلی خوب بود خیلی دوست داشتم بعد دبیو کردن همه کشور ها رو بگردم خیلی ارزو داشتم واقعا من در خابگاه خیلی بامن بد رفتاری می کردن بخاطر اینکه صدام خوب بود برای اسراحت یک هفته بهمون مهلت دادن اسراحت کنیم
من به شهر خودم برگشتم واقعا خوش حالم بودم و حتی به پدر و مادر نمی گفتم
توی خابگاه خیلی بهم حرف های بدی می گن فردای اون روز با خوش حالی با دوستام برای خرید رفتم و چند تا چیز را خریدم و برگشتیم و خیلی هم خوش حال بودیم شب که شود
داشتیم شام می خوردیم صدای جیغی راشنیدیم زود به طرف پنجره رفتیم
یه ادم عجیب داشت یک خانوم را گاز می گرفت همهی برق های شهر رفت خیلی ترسیدم
داشتم گریه می کردم که یهو زن عجیبی داشت به من حمله میکرد که یهو پدر و مادرم جلوی اون زن قرار گرفتن پدر و مادرم را با خودش بوردن خیلی ترسیدم همه جارو گشتم پیداشون نکردم می خواستم با اون ترسم برم بیرون اشکامو پاک کردم و موهامو دم اسبی بستمو یک لباس مشکی چرم را به تن کردم
و با یک میله به بیرون خانه رفتم یکم حرکت کردم یک اقای با یک متور که وایستاد و گفت بپر تو
ادامشو پارت بعد 💓
من به شهر خودم برگشتم واقعا خوش حالم بودم و حتی به پدر و مادر نمی گفتم
توی خابگاه خیلی بهم حرف های بدی می گن فردای اون روز با خوش حالی با دوستام برای خرید رفتم و چند تا چیز را خریدم و برگشتیم و خیلی هم خوش حال بودیم شب که شود
داشتیم شام می خوردیم صدای جیغی راشنیدیم زود به طرف پنجره رفتیم
یه ادم عجیب داشت یک خانوم را گاز می گرفت همهی برق های شهر رفت خیلی ترسیدم
داشتم گریه می کردم که یهو زن عجیبی داشت به من حمله میکرد که یهو پدر و مادرم جلوی اون زن قرار گرفتن پدر و مادرم را با خودش بوردن خیلی ترسیدم همه جارو گشتم پیداشون نکردم می خواستم با اون ترسم برم بیرون اشکامو پاک کردم و موهامو دم اسبی بستمو یک لباس مشکی چرم را به تن کردم
و با یک میله به بیرون خانه رفتم یکم حرکت کردم یک اقای با یک متور که وایستاد و گفت بپر تو
ادامشو پارت بعد 💓
۱۲.۷k
۲۴ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.