زندگیِ من از روزی آغاز شد
زندگیِ من از روزی آغاز شد
ڪه تو را دیدم
و بازوانت،
راهِ دهشتناڪِ جنون را
بر من سد ڪرد
و تو سرزمینی را نشانمـ دادی
ڪه در آن تنها بذرِ نیڪی میپاشند
تو از قلبِ پریشانی آمدی
تا تسڪین دهی تب و دردم را
و من درختی بودم
ڪه در جشنِ انگشتانت
میسوختمـ از اشتیاق
من از لبهای تو متولد شدهامـ
و زندگیام از تو آغاز میشود.
#لویی_آراگون
زندگیِ من از روزی آغاز شد
ڪه تو را دیدم
و بازوانت،
راهِ دهشتناڪِ جنون را
بر من سد ڪرد
و تو سرزمینی را نشانمـ دادی
ڪه در آن تنها بذرِ نیڪی میپاشند
تو از قلبِ پریشانی آمدی
تا تسڪین دهی تب و دردم را
و من درختی بودم
ڪه در جشنِ انگشتانت
میسوختمـ از اشتیاق
من از لبهای تو متولد شدهامـ
و زندگیام از تو آغاز میشود.
#لویی_آراگون
۲.۷k
۰۵ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.