خسته ام از پرسه در پس کوچه های انزوا...
خسته ام از پرسه در پس کوچه های انزوا...
غرق خواهم شد شبی در گریه های بی صدا....
با دو پای لنگ اخر تا کجا باید دوید...
از نفس افتاده ام...از پا نمی افتم چرا....
شرح حال ما حدیث اشک و قبری خالی است....
بس کن این بازیچه ها را ای غم بی دست وپا....
می روم من با زمستان...روسیاهی سهم من....
پرده بر میدارد اخر.....مرگ از این ماجرا.....
غرق خواهم شد شبی در گریه های بی صدا....
با دو پای لنگ اخر تا کجا باید دوید...
از نفس افتاده ام...از پا نمی افتم چرا....
شرح حال ما حدیث اشک و قبری خالی است....
بس کن این بازیچه ها را ای غم بی دست وپا....
می روم من با زمستان...روسیاهی سهم من....
پرده بر میدارد اخر.....مرگ از این ماجرا.....
۲۰.۵k
۱۱ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.