پارت۵(یخی که عاشق خورشید شد )
(یخی که عاشق خورشید شد)
پارت ۵
/از زبان تهیونگ
خودمو معرفی کردم و رفتم نشستم سرجام
همه دختر های کلاس داشتن به من نگاه میکردن و زیر لب وز وز میکردن وایی چقدر رو مخ بودن امید وارم هیچ کدومشون از ۳ قدمی منم رد نشن
چشم به یه دختره افتاد که سرش تو کار خودش بود و مث این دختر های دیگه ادمو قورت نمیداد با چشاش
داشتم نگاش میکردم واقعا از نیم رخ خیلی جذاب بود در کل خوشگل بود ولی معلوم بود برا خودش کسیه مغرور بودن از قیافش میبارید
زنگ استراحت خورد
همه بچه ها رفتن بیرون اصلا حصله آدمای تو حیاط رو نداشتم همونجا سر جام نشستم و پا نشدم چشم به همون دختره خورد اونم تو کلاس مونده بود و داشت جزوه های پایه تخته رو مینوشت،وایی نمیدونم چرا کخم گرفته بود باید یچیزی بهش میگفتم واگرنه آروم نمیشدم
/از زبان ا.ت
زنگ استراحت خورد همه بچه ها رفتن بیرون من موندم تو کلاس تا از جزوه هایی که عقب موندم رو بنویسم اون پسره تهیونگم تو کلاس مونده بود ولی چقدر مثبت بود سرش تو کار خودش بود انگار اصلا جدا از تصورم رو مخ نیست نمیدونم وایی
سرگرم کارم بودم که یه صدایی شنیدم سرمو برگردوندم طرفی که صدا میومد،تهیونگ بود
گفت:تو حتما رو مخیه کلاسی
وایی داشت چی میگفت چطور جرعت میکرد این مدلی صحبت کنه اصلا تصوراتم بهم ریخت و برگشتم سره خونه اول و فهمیدم نه واقعا رو مخه بعد به من میگفت رو مخ
پارت ۵
/از زبان تهیونگ
خودمو معرفی کردم و رفتم نشستم سرجام
همه دختر های کلاس داشتن به من نگاه میکردن و زیر لب وز وز میکردن وایی چقدر رو مخ بودن امید وارم هیچ کدومشون از ۳ قدمی منم رد نشن
چشم به یه دختره افتاد که سرش تو کار خودش بود و مث این دختر های دیگه ادمو قورت نمیداد با چشاش
داشتم نگاش میکردم واقعا از نیم رخ خیلی جذاب بود در کل خوشگل بود ولی معلوم بود برا خودش کسیه مغرور بودن از قیافش میبارید
زنگ استراحت خورد
همه بچه ها رفتن بیرون اصلا حصله آدمای تو حیاط رو نداشتم همونجا سر جام نشستم و پا نشدم چشم به همون دختره خورد اونم تو کلاس مونده بود و داشت جزوه های پایه تخته رو مینوشت،وایی نمیدونم چرا کخم گرفته بود باید یچیزی بهش میگفتم واگرنه آروم نمیشدم
/از زبان ا.ت
زنگ استراحت خورد همه بچه ها رفتن بیرون من موندم تو کلاس تا از جزوه هایی که عقب موندم رو بنویسم اون پسره تهیونگم تو کلاس مونده بود ولی چقدر مثبت بود سرش تو کار خودش بود انگار اصلا جدا از تصورم رو مخ نیست نمیدونم وایی
سرگرم کارم بودم که یه صدایی شنیدم سرمو برگردوندم طرفی که صدا میومد،تهیونگ بود
گفت:تو حتما رو مخیه کلاسی
وایی داشت چی میگفت چطور جرعت میکرد این مدلی صحبت کنه اصلا تصوراتم بهم ریخت و برگشتم سره خونه اول و فهمیدم نه واقعا رو مخه بعد به من میگفت رو مخ
۹.۰k
۲۹ بهمن ۱۴۰۱