ماه عشق پارت ۵۰
#مایا
گوشیو قطع کردم و دستامو مشت کردم گذاشتم جلو دهنم و میخواستم جیغ بزنم کوک:چی شد چی گفت بگو دیگه سکته کردم من😐 اینه کتری شدم صدا سوت یهو یه جیغ زدم کوک:چرا جیغ میزنی من:قبول شدددددددددددممممممممممممم ببببببببههههههههههمممممممممم گفت فردا برم کمپانی کوک:جججججججددددددددیییییییییی شوخییییی که نمیکنی من:الان تو حالیم که شوخی کنم😐 کوک:به مرگ من من:😐 کوک:بگو من: به مرگ تو🤐 بعد بغلم کرد رو هوا چرخوندم و میپرید بالا پایین کوک:میدونستم قبول میشی به خدا میدونستم من:بخاطر تو بوده خوب اگه کمکم نمیکردی من الان قبول نمیشدم کوک:خیلی خوشحالم فکر کنم شب خوابم نبره من:منم همینطور واقعنم تا شب خوبمون نمیبرد من فکر میکنم انقدر حرف زدم که فکر کنم جونگ کوکو کچل کردم چون هی میگفت کوک:چرا انقدر حرف میزنی بخواب یکم نفس بکش من:نمی تونم خوب الان هیجان زدم دوباره سرشو گذاشتم تا میومد بخوابه من باز پامیشدم حرف میزدم (بیشعور بزار بخوابه بچه😐) این دفع تهدید کرد کوک:اگه یک بار دیگه حرف بزنی یه کاری میکنم همش اسممو صدا بزنی بگی جونگ کوک 😬 اینو گفت خفه شدم کلا دیگه حرف نزدم
گوشیو قطع کردم و دستامو مشت کردم گذاشتم جلو دهنم و میخواستم جیغ بزنم کوک:چی شد چی گفت بگو دیگه سکته کردم من😐 اینه کتری شدم صدا سوت یهو یه جیغ زدم کوک:چرا جیغ میزنی من:قبول شدددددددددددممممممممممممم ببببببببههههههههههمممممممممم گفت فردا برم کمپانی کوک:جججججججددددددددیییییییییی شوخییییی که نمیکنی من:الان تو حالیم که شوخی کنم😐 کوک:به مرگ من من:😐 کوک:بگو من: به مرگ تو🤐 بعد بغلم کرد رو هوا چرخوندم و میپرید بالا پایین کوک:میدونستم قبول میشی به خدا میدونستم من:بخاطر تو بوده خوب اگه کمکم نمیکردی من الان قبول نمیشدم کوک:خیلی خوشحالم فکر کنم شب خوابم نبره من:منم همینطور واقعنم تا شب خوبمون نمیبرد من فکر میکنم انقدر حرف زدم که فکر کنم جونگ کوکو کچل کردم چون هی میگفت کوک:چرا انقدر حرف میزنی بخواب یکم نفس بکش من:نمی تونم خوب الان هیجان زدم دوباره سرشو گذاشتم تا میومد بخوابه من باز پامیشدم حرف میزدم (بیشعور بزار بخوابه بچه😐) این دفع تهدید کرد کوک:اگه یک بار دیگه حرف بزنی یه کاری میکنم همش اسممو صدا بزنی بگی جونگ کوک 😬 اینو گفت خفه شدم کلا دیگه حرف نزدم
۱۲.۰k
۱۱ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.