آفتاب زیبایی اش را...
آفتاب زیبایی اش را...
به چشم های بیدار...
شادباش می گوید...
صبح در نهایت طراوت و تازگی...
قد می کشد...
نفس بکش...
یک روز دیگر...
بیداری خود را شاکر باش...
پنجره های خوشبختی...
به رویت باز است...
شاخه های روزی...
پر هستند از سیب های سرخ...
و به تمنا نشسته اند...
تلاش دستان ساعی تو را...
باز هم تقویم ورق خورد...
و یک روز دیگر...
پیش روی تو گسترده شد...
این دقایق را دریاب...
سلام صبح بخیر...
روز خوبی را برایتان آرزومندم...
به چشم های بیدار...
شادباش می گوید...
صبح در نهایت طراوت و تازگی...
قد می کشد...
نفس بکش...
یک روز دیگر...
بیداری خود را شاکر باش...
پنجره های خوشبختی...
به رویت باز است...
شاخه های روزی...
پر هستند از سیب های سرخ...
و به تمنا نشسته اند...
تلاش دستان ساعی تو را...
باز هم تقویم ورق خورد...
و یک روز دیگر...
پیش روی تو گسترده شد...
این دقایق را دریاب...
سلام صبح بخیر...
روز خوبی را برایتان آرزومندم...
۲.۴k
۰۹ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.