عاشقانه
رد میشود ز کوچهی بیتابیام هنوز
میتابد از دریچه به بیخوابیام هنوز
مبهوت ماندهاست به دنبال آن نگاه
پلکی نمیزند شب مهتابیام هنوز
زایندهرودِ من شبی از اصفهان گذشت
روزی که بازگردد... مرغابیام هنوز
ماهی شد و کنار نیامد، زدم به آب
موجش گذشت از من و گردابیام هنوز
میخواستم بگیرمش اما پرید و رفت
دنبال آن پرندهی چشم آبیام هنوز...
میتابد از دریچه به بیخوابیام هنوز
مبهوت ماندهاست به دنبال آن نگاه
پلکی نمیزند شب مهتابیام هنوز
زایندهرودِ من شبی از اصفهان گذشت
روزی که بازگردد... مرغابیام هنوز
ماهی شد و کنار نیامد، زدم به آب
موجش گذشت از من و گردابیام هنوز
میخواستم بگیرمش اما پرید و رفت
دنبال آن پرندهی چشم آبیام هنوز...
۹.۴k
۱۴ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.