part²⁶
پرش زمانی صبح
کوک: ات
ات: .......
تکون ریزی به ات داد و گفت
کوک: ات
ات: ...😴
کوک: ااتتت
ات: هوممم
کوک:ات*باداد*
ات: ها😪🥱
کوک: بیدار شو
ات: ....😴
کوک: بیدارشو کونی*باداد*
ات: نمیخوام
کوک: مگ دانشگاه نداشتی امروز
ات: گفتن به خاطر مشکلات فنی امروز مراسم انجام نمیشه
کوک: بیدارشو دیگه
ات: چرا
کوک:نه ولش بخواب
ات بیدار شدو چشاشو مالید
ات: بگو ببینم میخوای چیو ازم محروم کنی
کوک: هیچی
ات: بگو ببینم🤨
کوک: پاشو بریم صبحانه بخوریم(شما صبحانهرو عامیانه یا آمیانه بخونین)
ات: بلندم کن
کوک ات و بلند کرد و داشت میبردتش سمت در که ات زد به شونشو سرویس و بهش نشون داد
ات: میخوام صورتمو بشورم
کوک:هوف
کوک ات و برد تو و
گفت: خودم میشورم
ات گفت: خودم میتونم
کوک: ببند
تند تند صورت ات و شست و بردش پایین
ات: هوشش وحشی اروم برو
سر میز
تهیونگ: ات اون چیه رو پیشونیت؟
ات دست زد به صورتش
ات: کجا
تهیونگ: وسط پیشونیت
ات دستشو گذاشت روش
ات: این چیه؟🥲
جیهوپ: فک کنم جوشه
ات: هاع
جین: منم یه دونه اینجا زدم ولی از جذابیتم کم نمیشه میدونی که
ات: امکان نداره
نامجون: چی
ات: جوش زدم
کوک: اره
ات: مهم نیس
کوک: هاااااا
ات: مهم نی
کوک: دفعه قبل اون همه با من دعوا کردی که تقصیر توعه الا مهم نی
ات: اوهوم
یونگی: واسه معموریت امروز تقریبا همه چیز اوکیه و الا جانگ چوی اونجائه تا یکی دو ساعته دیگه
جین: پس حاضرشیم
نامجون: اوهوم
اعضا رفتن که حاضر شن کوکم ات و داشت میبرد تو اتاق که اعضا داد زدن کوک بیااا واس همینم کوک ات و گذاشت رو راه پله و گفت: الا میام
و رفت حاضر شدن و رفتن تو حیاط ات دید کوکم باهاشون رفته اونُ یادش رفته
ات: کص کش عن
........
......
...
ات میخواست بره که یهو یونگی اومد گف
یونگی: بپر رو کولم
ات: ولی
یونگی: هی بدو
ات: باش
یونگی ات و برد تو ون
نامجون: ات تو بمون تو ون باش
ات: منم میخوام بیام
کوک: تو با پای ناقص میخوای بیای کجا
ات: ماموریت
جین: تو نمیتونی رو پاهات وایسی
ات: میتونم
جیم: ها
ات: وقتی کوک منو اونجا اونجوری ول کرد حوصلم سر رفت گفتم بزار یه تلاشی بکنم که دیدم یس میتونم
یونگی: پس چرا به من نگفتی که کولت نمی کردم
ات: میخواستم بگم ولی مگه امون دادی هی بدو بدو
تهیونگ: بالاخره نمیشه
ات: هی😠
پرش زمانی یک ساعت بعد
ات: نیم ساعت شد هنو نیومدن هوف گشنمه صبحانهرم نتونستم بخورم
ولی بایه جرقه تو سرش از ون اومد بیرون
ات: اون نودل فروشیه توراه
رفت و از اونجا نودل گرفت رفت تو ون و وقتی تموم شد یکم منتظر شد کع یهو یه مردی اومد تو ون و وقتی اتو دید میخواست بکشتش که ات فرار کرد بیرون ولی مرد گرفتش
پرش زمانی به وقتی که اعضا اومدن
جین: اون ات نیست
کوک: کی
جین: اونی که جلو ونه
تهیونگ: اته
کوک: چرا خونیه اونجا واس چی پره خونه😧
جیمین: رنگش عین گچ شده نکنه مرده
*******
خب بچه ها من اکثراً قراره تهیونگ و شبا و جیمین و صبحا بزارم و پارت بعد شرایط داره
هاهاها میدونم جایه حساس قطع کردم.
بچه ها نکنه ات واقعا مرده😳
شرایط قراره نسبت به قبل بیشتر باشه
👇🏻 👇🏻
کامنت=۳۰
لایک=۳۴
فالوور=۴۱۰
ولی کامنتا رو کم میکنم۱۳ تا
باییی خماری با شرایط سخت خوش بگذره
کوک: ات
ات: .......
تکون ریزی به ات داد و گفت
کوک: ات
ات: ...😴
کوک: ااتتت
ات: هوممم
کوک:ات*باداد*
ات: ها😪🥱
کوک: بیدار شو
ات: ....😴
کوک: بیدارشو کونی*باداد*
ات: نمیخوام
کوک: مگ دانشگاه نداشتی امروز
ات: گفتن به خاطر مشکلات فنی امروز مراسم انجام نمیشه
کوک: بیدارشو دیگه
ات: چرا
کوک:نه ولش بخواب
ات بیدار شدو چشاشو مالید
ات: بگو ببینم میخوای چیو ازم محروم کنی
کوک: هیچی
ات: بگو ببینم🤨
کوک: پاشو بریم صبحانه بخوریم(شما صبحانهرو عامیانه یا آمیانه بخونین)
ات: بلندم کن
کوک ات و بلند کرد و داشت میبردتش سمت در که ات زد به شونشو سرویس و بهش نشون داد
ات: میخوام صورتمو بشورم
کوک:هوف
کوک ات و برد تو و
گفت: خودم میشورم
ات گفت: خودم میتونم
کوک: ببند
تند تند صورت ات و شست و بردش پایین
ات: هوشش وحشی اروم برو
سر میز
تهیونگ: ات اون چیه رو پیشونیت؟
ات دست زد به صورتش
ات: کجا
تهیونگ: وسط پیشونیت
ات دستشو گذاشت روش
ات: این چیه؟🥲
جیهوپ: فک کنم جوشه
ات: هاع
جین: منم یه دونه اینجا زدم ولی از جذابیتم کم نمیشه میدونی که
ات: امکان نداره
نامجون: چی
ات: جوش زدم
کوک: اره
ات: مهم نیس
کوک: هاااااا
ات: مهم نی
کوک: دفعه قبل اون همه با من دعوا کردی که تقصیر توعه الا مهم نی
ات: اوهوم
یونگی: واسه معموریت امروز تقریبا همه چیز اوکیه و الا جانگ چوی اونجائه تا یکی دو ساعته دیگه
جین: پس حاضرشیم
نامجون: اوهوم
اعضا رفتن که حاضر شن کوکم ات و داشت میبرد تو اتاق که اعضا داد زدن کوک بیااا واس همینم کوک ات و گذاشت رو راه پله و گفت: الا میام
و رفت حاضر شدن و رفتن تو حیاط ات دید کوکم باهاشون رفته اونُ یادش رفته
ات: کص کش عن
........
......
...
ات میخواست بره که یهو یونگی اومد گف
یونگی: بپر رو کولم
ات: ولی
یونگی: هی بدو
ات: باش
یونگی ات و برد تو ون
نامجون: ات تو بمون تو ون باش
ات: منم میخوام بیام
کوک: تو با پای ناقص میخوای بیای کجا
ات: ماموریت
جین: تو نمیتونی رو پاهات وایسی
ات: میتونم
جیم: ها
ات: وقتی کوک منو اونجا اونجوری ول کرد حوصلم سر رفت گفتم بزار یه تلاشی بکنم که دیدم یس میتونم
یونگی: پس چرا به من نگفتی که کولت نمی کردم
ات: میخواستم بگم ولی مگه امون دادی هی بدو بدو
تهیونگ: بالاخره نمیشه
ات: هی😠
پرش زمانی یک ساعت بعد
ات: نیم ساعت شد هنو نیومدن هوف گشنمه صبحانهرم نتونستم بخورم
ولی بایه جرقه تو سرش از ون اومد بیرون
ات: اون نودل فروشیه توراه
رفت و از اونجا نودل گرفت رفت تو ون و وقتی تموم شد یکم منتظر شد کع یهو یه مردی اومد تو ون و وقتی اتو دید میخواست بکشتش که ات فرار کرد بیرون ولی مرد گرفتش
پرش زمانی به وقتی که اعضا اومدن
جین: اون ات نیست
کوک: کی
جین: اونی که جلو ونه
تهیونگ: اته
کوک: چرا خونیه اونجا واس چی پره خونه😧
جیمین: رنگش عین گچ شده نکنه مرده
*******
خب بچه ها من اکثراً قراره تهیونگ و شبا و جیمین و صبحا بزارم و پارت بعد شرایط داره
هاهاها میدونم جایه حساس قطع کردم.
بچه ها نکنه ات واقعا مرده😳
شرایط قراره نسبت به قبل بیشتر باشه
👇🏻 👇🏻
کامنت=۳۰
لایک=۳۴
فالوور=۴۱۰
ولی کامنتا رو کم میکنم۱۳ تا
باییی خماری با شرایط سخت خوش بگذره
۳۳۸
۱۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.