وقتی می میرم
وقتی میمیرم
میخواهم که دستهای تو روی چشمهایم باشد:
روشنی و ساقهی گندمی دستهای عاشق تو را میخواهم
که یکبار دیگر طراوتشان را بر من ببارند
که صفای آنچه سرنوشت من را عوض کرد، حس کنم.
میخواهم که تو زندگی کنی،
حالی که من در انتظار توام،
در خواب،
برای گوشهای تو گوش سپردن میخواهم به صدای باد،
برای تو بوییدن عطر دریا را میخواهم، همان که هردو عاشقش بودیم
و برای تو راه رفتنی میخواهم
بر ماسهها،
همان جایی که باهم قدم زدیم.
برای هر آنچه عاشقش هستم،
ادامه دادن به زندگی را میخواهم
و برای تو که عاشقت هستم
و ترانهات را ورای هر چیزی سرودهام
برای تو،
گل دادنی میخواهم، بوتهی گل،
تا برسی به هر آنچه که عشق من میخواهد برای تو،
تا که بگذرد سایهی من از میان موهای تو،
تا که اینهمه را آنها دلیلی بدانند برای ترانهام.
#پابلو_نرودا
#برگردان: #نفیسه_نوابپور
وقتی میمیرم
میخواهم که دستهای تو روی چشمهایم باشد:
روشنی و ساقهی گندمی دستهای عاشق تو را میخواهم
که یکبار دیگر طراوتشان را بر من ببارند
که صفای آنچه سرنوشت من را عوض کرد، حس کنم.
میخواهم که تو زندگی کنی،
حالی که من در انتظار توام،
در خواب،
برای گوشهای تو گوش سپردن میخواهم به صدای باد،
برای تو بوییدن عطر دریا را میخواهم، همان که هردو عاشقش بودیم
و برای تو راه رفتنی میخواهم
بر ماسهها،
همان جایی که باهم قدم زدیم.
برای هر آنچه عاشقش هستم،
ادامه دادن به زندگی را میخواهم
و برای تو که عاشقت هستم
و ترانهات را ورای هر چیزی سرودهام
برای تو،
گل دادنی میخواهم، بوتهی گل،
تا برسی به هر آنچه که عشق من میخواهد برای تو،
تا که بگذرد سایهی من از میان موهای تو،
تا که اینهمه را آنها دلیلی بدانند برای ترانهام.
#پابلو_نرودا
#برگردان: #نفیسه_نوابپور
۱.۸k
۱۷ شهریور ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.