پارت۳
ویو جونگکوک
وقتی دیدم گریه میکنه بیشتر دلم خواست گریش و در بیارم اشکاش روی دستم میریختن که فکش و ول کردم و به سمت کلاس رفتم وارد کلاس شدم و روی میرم نشستم که هلنا به سمتم اومد مثل همیشه داشت خودش و من میچسبوند ازش خیلی بدم میومد
هلنا:امروز وقتت خالیه (عشوه)
_نه
هلنا:آخه خیلی دلم میخواست با هم بریم بیرون
_فکر کردن به منو از سرت بیرون کن البته اگه نمیخوای بمیری
هلنا از پیشم رفت منم به صندلی تکیه دادم که بعد از چند دقیقه سانگ وارد کلاس شد و جیا رو بغل کرده بود جیا رو روی صندلی گذاشت و خودشم کنارش نشست نگاهم فقط به اون دوتا بود بدون هیچ دلیلی عصبانی بودم دلم میخواست سانگ و خفه کنم اینکه با جیا صمیمی بود کاری میکرد حسادت کنم ولی چرا من این جوری شدم حتما به خاطر اینکه دلم میخواد فقط گریه ی جیا و ببینم نه خندش داشتم نگاهشون میکردم که زنگ خورد دلم میخواست بازم گریه ی این دختره جیا رو ببینم برای همین رفتم سرویس بهداشتی و یه سطل و پر از آبه جوش کردم اینقدر داغ بود که ازش بخار میومد بیرون مطمئنم آنقدر درد میکشه که تا به هفته دیگه این درد و یادش نمیره سطل و برداشتم و به سمت حیاط مدرسه رفتم که دیدم نشسته روی نیمکت به سمتش رفتم و سطل آب جوش و روش ریختم که
ویو جیا
بعد از کلاس بیرون اومدم و به سمت حیاط رفتم روی نیمکت نشستم و داشتم به امتحان شیمی فردا فکر میکردم که یهو آب داغ روی ریخته شد خیلی داغ بود داشتم از درد میمردم که ...........
ادامه دارد
اگه با لایکا به ۵ تا برسه پارت بعد و همین الان میزارم
وقتی دیدم گریه میکنه بیشتر دلم خواست گریش و در بیارم اشکاش روی دستم میریختن که فکش و ول کردم و به سمت کلاس رفتم وارد کلاس شدم و روی میرم نشستم که هلنا به سمتم اومد مثل همیشه داشت خودش و من میچسبوند ازش خیلی بدم میومد
هلنا:امروز وقتت خالیه (عشوه)
_نه
هلنا:آخه خیلی دلم میخواست با هم بریم بیرون
_فکر کردن به منو از سرت بیرون کن البته اگه نمیخوای بمیری
هلنا از پیشم رفت منم به صندلی تکیه دادم که بعد از چند دقیقه سانگ وارد کلاس شد و جیا رو بغل کرده بود جیا رو روی صندلی گذاشت و خودشم کنارش نشست نگاهم فقط به اون دوتا بود بدون هیچ دلیلی عصبانی بودم دلم میخواست سانگ و خفه کنم اینکه با جیا صمیمی بود کاری میکرد حسادت کنم ولی چرا من این جوری شدم حتما به خاطر اینکه دلم میخواد فقط گریه ی جیا و ببینم نه خندش داشتم نگاهشون میکردم که زنگ خورد دلم میخواست بازم گریه ی این دختره جیا رو ببینم برای همین رفتم سرویس بهداشتی و یه سطل و پر از آبه جوش کردم اینقدر داغ بود که ازش بخار میومد بیرون مطمئنم آنقدر درد میکشه که تا به هفته دیگه این درد و یادش نمیره سطل و برداشتم و به سمت حیاط مدرسه رفتم که دیدم نشسته روی نیمکت به سمتش رفتم و سطل آب جوش و روش ریختم که
ویو جیا
بعد از کلاس بیرون اومدم و به سمت حیاط رفتم روی نیمکت نشستم و داشتم به امتحان شیمی فردا فکر میکردم که یهو آب داغ روی ریخته شد خیلی داغ بود داشتم از درد میمردم که ...........
ادامه دارد
اگه با لایکا به ۵ تا برسه پارت بعد و همین الان میزارم
۱۱۱
۱۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.