جامعه ای که در آن راه های طولانی، راه های کم رفت وآمد و خ
جامعهای که در آن راههای طولانی، راههای کمرفتوآمد و خلوتی شده،
جامعهای که در آن هیچکس حوصلهی صبر و شکیبایی برای به دست آوردنِ هدفی را ندارد،
جامعهای استتوسیست.
جامعهای که برای رسیدنِ به هدفش فقط به اندازهی خواندنِ همان سه خطِ بالای استتوسها زمان میگذارد، جامعهایست مبتلا به «فرهنگِ سهخطی».
.
ما مردمی شدهایم لنگهی پینوکیو،
که دوست داریم طلاهایمان را بکاریم تا درختِ طلا برداشت کنیم.
مردمی که دنبالِ گلد کوییست و شرکتهای هرمی مشابه میافتند، یک جای کارِشان لنگ میزند. آن جای کار هم اسمش «فرهنگِ شکیبایی» است.
فرهنگِ سهخطی به ما میگوید اگر نوشتهای بیشتر از سه سطر شد، نخوان!
فرهنگِ سهخطی به ما میگوید راهِ رسیدن به هدف چون درست است، طولانی است، پس یا بیخیالش بشو یا سراغِ میانبُر بگرد.
فرهنگِ سهخطی است که نزولخوری دارد،
اختلاس دارد،
دزدی دارد،
بیسوادی دارد،
رشوه دارد،
تنفروشی دارد،
حقخوری و هزار جور دردِ بیدرمانِ دیگر دارد.
فرهنگِ سهخطی است که این همه آدمِ بیکار دارد.
آدمهای بیکاری که توقع دارند یک ساعت در روز کار کنند و ماهی چندمیلیون درآمد داشته باشند.
برای درکِ عمقِ فاجعهای که بر سرِ فرهنگِ ما آمده، نیازی نیست خیلی جای دوری برویم.
به همین فضای مجازی که نگاه کنیم، همهچیز دستمان میآید.
وقتی که کسی مینویسد: «اوه! طولانی بود، نخوندم!» یا «سرسری یه نیگاه انداختم، با کلیّتش موافقم!» یا «چه حوصلهای!» یا «لایک کردم، ولی نخوندم!» و... یعنی یک پُلی در جایی از مسیرِ فرهنگِ ما شکسته است که هیچ رفتنی به هدف نمیرسد.
آن پُل، همان فرهنگِ شکیبایی ست.
جامعهای که همهچیز را ساندویچی میخواهد، در مطالعه، سه خط استتوس برایش بس است.
در ازدواج، بین عشق و نفرتش ده ثانیه زمان میبرد.
در سیاست، بینِ زندهباد و مُردهبادش، نصفِ روز کافی ست.
در کار، از فقر تا ثروتش یک اختلاس فاصله دارد.
در تحصیل، از سیکل تا دکترایش یک مدرک آب میخورد.
در هنر، از گمنامی تا شهرتش به اندازهی یک فیلم دودقیقهای در یوتیوب است.
فرهنگِ سهخطی به من اجازه میدهد چیزی را نخوانده، بپسندم.
موضوعی را نفهمیده، تحلیل کنم.
راهی را نرفته، پیشنهاد بدهم.
دارویی را نخورده، تجویز نمایم.
نظری را ندانسته، نقد کنم.
فرهنگِ سهخطی به من اجازه میدهد به هر وسیلهای برای رسیدن به هدفم متوسل شوم. چون حوصلهی راههای درست را "که طولانیتر هم هست" ندارم.
فرهنگ سه خطی: تحلیلی بر کردار و رفتار بسیاری از ایرانیان در عصر حاضر
جامعهای که در آن هیچکس حوصلهی صبر و شکیبایی برای به دست آوردنِ هدفی را ندارد،
جامعهای استتوسیست.
جامعهای که برای رسیدنِ به هدفش فقط به اندازهی خواندنِ همان سه خطِ بالای استتوسها زمان میگذارد، جامعهایست مبتلا به «فرهنگِ سهخطی».
.
ما مردمی شدهایم لنگهی پینوکیو،
که دوست داریم طلاهایمان را بکاریم تا درختِ طلا برداشت کنیم.
مردمی که دنبالِ گلد کوییست و شرکتهای هرمی مشابه میافتند، یک جای کارِشان لنگ میزند. آن جای کار هم اسمش «فرهنگِ شکیبایی» است.
فرهنگِ سهخطی به ما میگوید اگر نوشتهای بیشتر از سه سطر شد، نخوان!
فرهنگِ سهخطی به ما میگوید راهِ رسیدن به هدف چون درست است، طولانی است، پس یا بیخیالش بشو یا سراغِ میانبُر بگرد.
فرهنگِ سهخطی است که نزولخوری دارد،
اختلاس دارد،
دزدی دارد،
بیسوادی دارد،
رشوه دارد،
تنفروشی دارد،
حقخوری و هزار جور دردِ بیدرمانِ دیگر دارد.
فرهنگِ سهخطی است که این همه آدمِ بیکار دارد.
آدمهای بیکاری که توقع دارند یک ساعت در روز کار کنند و ماهی چندمیلیون درآمد داشته باشند.
برای درکِ عمقِ فاجعهای که بر سرِ فرهنگِ ما آمده، نیازی نیست خیلی جای دوری برویم.
به همین فضای مجازی که نگاه کنیم، همهچیز دستمان میآید.
وقتی که کسی مینویسد: «اوه! طولانی بود، نخوندم!» یا «سرسری یه نیگاه انداختم، با کلیّتش موافقم!» یا «چه حوصلهای!» یا «لایک کردم، ولی نخوندم!» و... یعنی یک پُلی در جایی از مسیرِ فرهنگِ ما شکسته است که هیچ رفتنی به هدف نمیرسد.
آن پُل، همان فرهنگِ شکیبایی ست.
جامعهای که همهچیز را ساندویچی میخواهد، در مطالعه، سه خط استتوس برایش بس است.
در ازدواج، بین عشق و نفرتش ده ثانیه زمان میبرد.
در سیاست، بینِ زندهباد و مُردهبادش، نصفِ روز کافی ست.
در کار، از فقر تا ثروتش یک اختلاس فاصله دارد.
در تحصیل، از سیکل تا دکترایش یک مدرک آب میخورد.
در هنر، از گمنامی تا شهرتش به اندازهی یک فیلم دودقیقهای در یوتیوب است.
فرهنگِ سهخطی به من اجازه میدهد چیزی را نخوانده، بپسندم.
موضوعی را نفهمیده، تحلیل کنم.
راهی را نرفته، پیشنهاد بدهم.
دارویی را نخورده، تجویز نمایم.
نظری را ندانسته، نقد کنم.
فرهنگِ سهخطی به من اجازه میدهد به هر وسیلهای برای رسیدن به هدفم متوسل شوم. چون حوصلهی راههای درست را "که طولانیتر هم هست" ندارم.
فرهنگ سه خطی: تحلیلی بر کردار و رفتار بسیاری از ایرانیان در عصر حاضر
۳.۹k
۲۰ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.