آغشته ام به خواستنت و آلوده به دوست داشتنت.. چون پیچکی آویخته در هوایت تو را نفس می کشم در من چکاوکی ست که در سودایت نغمه ی عشق سر می دهد و در هوای ابریِ دل نغمه ی باران... تو را خاطره “نه” بودنی بی تردید میخواهم خیال، پیشکشِ اغیار...
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.