پادشاه و ملکه پارت اخر
جیسو خیلی بهش نزدیک شدم که ملکه اومد پسرم شما که الان زن و شوهر هستید من چند تا نوه میخوام جین اوکی مادر جون
همین امشب
جین بخاطر اینکه جیسو رو نبینه مادرش هرچی میگفت میگفت بله باشه
پس من میرم
جین پتورو اونور زدم جیسو سرخ سرخ شده بود و از خجالتی داشت اب می شد
جین ببخشید و جیسو پا شد و یک تعظیمی کرد و رفت
همان شب ملکه لباس های خوشکلی را برای جیسو اماده کرده بود و برای جین هم
دیگه اوناجی منحرفی با خودتون ببخشید
دوستون دارم بای
همین امشب
جین بخاطر اینکه جیسو رو نبینه مادرش هرچی میگفت میگفت بله باشه
پس من میرم
جین پتورو اونور زدم جیسو سرخ سرخ شده بود و از خجالتی داشت اب می شد
جین ببخشید و جیسو پا شد و یک تعظیمی کرد و رفت
همان شب ملکه لباس های خوشکلی را برای جیسو اماده کرده بود و برای جین هم
دیگه اوناجی منحرفی با خودتون ببخشید
دوستون دارم بای
۱۶.۴k
۲۸ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.