زندگی مخفی پارت سی یک بخش دوم
آسا داشت بی صدا گریه میکرد
یعنی ته هنوز دوسش داشت
هنوز یادش بود
آسا:الان سه سال گذشته
ریوجین:فقط برو دنبالش و بهش بگو متأسفی همین
الان که با کوک هستی
آسا:نمیتونم نمیتونم بزار با خودم کنار بیام
چیکیتا:من آماده ام
دوستدختر جنابعالی هنوز نیومده
استایل چیکیتا خیلی هات بود الان اگه یجی میتونست ذهنمو بخونه باهام کات میکرد
یجی :منم آماده ام ریو
ریوجین: ببخشید بیب چی صدام کردی؟
یجی:ریو
مگه مشکلی داره
ریوجین:خب پس منم بیب صدات میکنم
یجی:خب باشه ولم کن بریم
...............................
کوک:جیمین
جیمین
جیمینااااا
جیمین:دِ وایسا اومدم
خب جنی رفت ؟
کوک:آره بدو آماده شو بریم
دوربینای خونه غیر فعاله پس بدو
من سیمکارتمو هم شکوندم پس تمام
جیمین:وای بعد یکسال میخوام دوستامو ببینم
و رز خدا
دلم براش یع ذره شده
ولی امیدوارم ته فکر نکنه که دوباره روح منو دیده
کوک:چی
جیمین:بیا برات تعریف کنم
وقتی خواهرم کما رفته بود .......
کوک: وای پس تهیونگ واقعا روحشو دیده بود
جیمین:آره
کوک:فقط یه چیزو بهت بگم
میدونی اون موشکی که به پرورشگاه خورد کار من بود
جیمین:چییییی
تووو
کوک:خب من میتونم...
جیمین:نه نه فقط به اعضای گروه چیزی نگو
کوک:اوکی و تنک 🥺
...............................
جیمین:وایسا کلیدمو در بیارم
کوک:اینجا خونتونه
جیمین:آره آها بیا تو
کوک:ممنون
جیمین:الان کسی خونه نیست ولی شاید هوسوک باشه بزار من اول برم
کوک:بله بفرمایید آقا
هوسوک:جیسو برگشتی..........د
جیمین:سلام هوسوک هیونگ
هوسوک:ج.....ج...جی....جیم....جیمین
تو....خوو....خودتی؟
جیمین:آره منم
اگه بدونی چقدر دلم برات تنگ شده بود
پریدم بغل هوسوک و بی هیچ معطلی اونم منو بغل کرد
هوسوک:چطوری
چطوری.
زنده ای
ما خودمون دیدیم که که مردی
البته من نه ولی یونگی و اهیون و ته و جیسو و جین
کوک:اینو بزارید من بگم
سلام من
جئون جونگ کوک
تا دیروز
هکر باند بلک پینک
و الان اگه اجازه بدید میخوام به باندتون بپیوندم
هوسوک:تووووو....تو همونی که......
کوک:آره من لپ تاپتو هک کردن
جیمین:کوکی الان وقتش نیست حالا هوسوک تو چطوری این یکسال فا..کی رو چطوری گذروندید
هوسوک:.......
یعنی ته هنوز دوسش داشت
هنوز یادش بود
آسا:الان سه سال گذشته
ریوجین:فقط برو دنبالش و بهش بگو متأسفی همین
الان که با کوک هستی
آسا:نمیتونم نمیتونم بزار با خودم کنار بیام
چیکیتا:من آماده ام
دوستدختر جنابعالی هنوز نیومده
استایل چیکیتا خیلی هات بود الان اگه یجی میتونست ذهنمو بخونه باهام کات میکرد
یجی :منم آماده ام ریو
ریوجین: ببخشید بیب چی صدام کردی؟
یجی:ریو
مگه مشکلی داره
ریوجین:خب پس منم بیب صدات میکنم
یجی:خب باشه ولم کن بریم
...............................
کوک:جیمین
جیمین
جیمینااااا
جیمین:دِ وایسا اومدم
خب جنی رفت ؟
کوک:آره بدو آماده شو بریم
دوربینای خونه غیر فعاله پس بدو
من سیمکارتمو هم شکوندم پس تمام
جیمین:وای بعد یکسال میخوام دوستامو ببینم
و رز خدا
دلم براش یع ذره شده
ولی امیدوارم ته فکر نکنه که دوباره روح منو دیده
کوک:چی
جیمین:بیا برات تعریف کنم
وقتی خواهرم کما رفته بود .......
کوک: وای پس تهیونگ واقعا روحشو دیده بود
جیمین:آره
کوک:فقط یه چیزو بهت بگم
میدونی اون موشکی که به پرورشگاه خورد کار من بود
جیمین:چییییی
تووو
کوک:خب من میتونم...
جیمین:نه نه فقط به اعضای گروه چیزی نگو
کوک:اوکی و تنک 🥺
...............................
جیمین:وایسا کلیدمو در بیارم
کوک:اینجا خونتونه
جیمین:آره آها بیا تو
کوک:ممنون
جیمین:الان کسی خونه نیست ولی شاید هوسوک باشه بزار من اول برم
کوک:بله بفرمایید آقا
هوسوک:جیسو برگشتی..........د
جیمین:سلام هوسوک هیونگ
هوسوک:ج.....ج...جی....جیم....جیمین
تو....خوو....خودتی؟
جیمین:آره منم
اگه بدونی چقدر دلم برات تنگ شده بود
پریدم بغل هوسوک و بی هیچ معطلی اونم منو بغل کرد
هوسوک:چطوری
چطوری.
زنده ای
ما خودمون دیدیم که که مردی
البته من نه ولی یونگی و اهیون و ته و جیسو و جین
کوک:اینو بزارید من بگم
سلام من
جئون جونگ کوک
تا دیروز
هکر باند بلک پینک
و الان اگه اجازه بدید میخوام به باندتون بپیوندم
هوسوک:تووووو....تو همونی که......
کوک:آره من لپ تاپتو هک کردن
جیمین:کوکی الان وقتش نیست حالا هوسوک تو چطوری این یکسال فا..کی رو چطوری گذروندید
هوسوک:.......
۲.۹k
۲۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.