پارت ۱۵

محکم بغلت می کردم و تا جایی که میتونستم اون بوی خوشبوت رو تو ریه هام فرو می کردم رفتم چند تا الکل آوردم و همرو سر کشیدم تلخیش داشت گلومو از بین می‌برد ولی حتی سوزشش هم تو این وضعیت از همه چی برام آرامش بخش تر بود اتاقمون که دیگه فقط ماله من شده بود تو این چند روز پره عکسای دونفرمون بود خاطره های شیرینی که دیگه هیچ امیدی به برگشتن اون روزای قشنگ نداشتم میدونستم دیگه برنمیگرده اونو چند ساله که میشناسم میدونم یه چیزی بگه پاش میمونه پس تنها راه این بود که خودم خودمو از این زندگی راحت می کردم نمی تونستم بدون قلبه عاشقم که الان دست یکی دیگه بود زندگی کنم پس یه تیغ از کشو ورداشتم از تصمیمم مصمم بودم میخواستم خودمو بکشم

(هانا ویو):
من هنوزم عاشقش بودم هنوزم براش میموردم ولی خب اون بهترشو پیدا میکنه اگه انقدر منو میخواست بهم خیانت نمی کرد ولی اون آخرین نگاهش میدونی نباید آخرین دیدارمون اینجوری میشد رسیدم خونمون نگاه کردم دیدم کیف لوازم آرایشی و بهداشتی هام تو کمدش جا موند وای اونقدر فوضول هست که اگه بهش بگم برام بفرستش بره همرو چک کنه نه خودم باید برم بیارمش