🔸 چقدر هماهنگ موج ساخته اند برای بهم ریختن آرامش و روان م
🔸 چقدر هماهنگ موج ساختهاند برای بهم ریختن آرامش و روان مردم. آقایان قوه قضائیه! به نظرتان اینها جنایت رسانهای نیست؟ اقدام علیه امنیت نکردهاند؟
📝 حال سئوال این است نفوذ مهمتر است یا تروریسم رسانهای؟
🔸 اصلاحطلبها به سادگی به نفاق میرسند چون «نفرت» در کانون رفتارشان است. خیلیها دیدهاند و یادشان هست که چطور هاشمی را هدف هجمه قرار دادند، مصباح را ترور کردند و زنندهترین کارها را علیه احمدینژاد مرتکب شدند. هر کس هر زمانی به آیتالله خامنهای نزدیک بوده و کمکش کرده همین بلا را سرش آوردهاند. دردشان قدرت است و دشمن را عملا شخصِ رهبری میدانند.
🔹 اصلِ اول برای سالم نگه داشتن سیاست این است که از نفرتپراکن باید متنفر بود، کار اما برعکس شده و عدهای در فضای سیاست و رسانه همچنان به اصلاحطلبها لبخند میزنند تا جذب شوند! وقتی خطشان را از ولیِ مطلقی میگیرند (خاتمی) که زرورقی است روی تودهای از دسیسه و عداوت و هرگز از دوپارهسازی کوتاه نیامده، خوشبینی به اینها معنایی جز به خطر انداختن کشور ندارد.
🔸 بسیاری از اصلاحطلبها، ارزشیها را مانند طالبان و رهبری را مثل صدام و قذافی میدانند. اگر به زبان نمیآورند به خاطر این است که از سفره دور نیافتند والا از کلماتشان به سادگی فهمیده میشود. یادمان هست چطور بعضیشان زبان آمریکا شدند و تهدیدها را پژواک میدادند. وقتی بوش به عراق حمله کرد با شعف از آینده حرف میزدند، با تمسخر نظام را میترساندند که نوبت بعدی شمایید.
🔹 سالها شنیدیم که دمکراتها طرح براندازی ندارند اما از درون آن را دنبال میکنند و به اصلاحطلبها امید بستهاند. جمهوریخواهان برعکس، بیشتر از بیرون نظام را هدف گرفتهاند و روی اشراری مثل مجاهدین خلق، سلطنتطلبها و تجزیهطلبان حساب میکنند. دعوای اصلاحطلبها با براندازان بیشتر انعکاسِ دعوای دمکرات - جمهوریخواه بوده و مثل خود آمریکا گاهی مرزها از بین رفته.
🔸 ماجرای مسمومیت دختران همین بیمرز شدن را دوباره نشان داد و نگاهِ واقعی برخی اصلاحطلبان را برملا کرده. درست مانند اسیدپاشی تقلای گسترده برای تهمتپراکنی به دستور کار تبدیل شد تا نظام و ارزشیها را ترور کنند. با ادبیاتی که گویی با طالبان و داعش طرف هستند (نه سیستمی که خودشان در آن رشد کرده و بالا آمدهاند) حداکثرِ نفرت را در لایههای پیچیدهای از نفاق منتشر کردند.
🔹 حتی کسانی که موقعیتِ حزبی یا رسانه رسمی دارند در این هجمه شرکت داشتند و تکلیف باقی ناگفته روشن است. نفوذ، همیشه خطر بزرگی برای نظام بوده اما وقتی آشکارا با تروریسم رسانهای مواجه هستیم کدام را باید جدیتر بدانیم؟ اساسا فعالیت رسانهای چه ثمری دارد وقتی در سطوح بالای نظام، مثل دبیر شورای عالی امنیت ملی، به چنین عناصری خوشبین هستند و از آنها مشورت میگیرند؟
📝 حال سئوال این است نفوذ مهمتر است یا تروریسم رسانهای؟
🔸 اصلاحطلبها به سادگی به نفاق میرسند چون «نفرت» در کانون رفتارشان است. خیلیها دیدهاند و یادشان هست که چطور هاشمی را هدف هجمه قرار دادند، مصباح را ترور کردند و زنندهترین کارها را علیه احمدینژاد مرتکب شدند. هر کس هر زمانی به آیتالله خامنهای نزدیک بوده و کمکش کرده همین بلا را سرش آوردهاند. دردشان قدرت است و دشمن را عملا شخصِ رهبری میدانند.
🔹 اصلِ اول برای سالم نگه داشتن سیاست این است که از نفرتپراکن باید متنفر بود، کار اما برعکس شده و عدهای در فضای سیاست و رسانه همچنان به اصلاحطلبها لبخند میزنند تا جذب شوند! وقتی خطشان را از ولیِ مطلقی میگیرند (خاتمی) که زرورقی است روی تودهای از دسیسه و عداوت و هرگز از دوپارهسازی کوتاه نیامده، خوشبینی به اینها معنایی جز به خطر انداختن کشور ندارد.
🔸 بسیاری از اصلاحطلبها، ارزشیها را مانند طالبان و رهبری را مثل صدام و قذافی میدانند. اگر به زبان نمیآورند به خاطر این است که از سفره دور نیافتند والا از کلماتشان به سادگی فهمیده میشود. یادمان هست چطور بعضیشان زبان آمریکا شدند و تهدیدها را پژواک میدادند. وقتی بوش به عراق حمله کرد با شعف از آینده حرف میزدند، با تمسخر نظام را میترساندند که نوبت بعدی شمایید.
🔹 سالها شنیدیم که دمکراتها طرح براندازی ندارند اما از درون آن را دنبال میکنند و به اصلاحطلبها امید بستهاند. جمهوریخواهان برعکس، بیشتر از بیرون نظام را هدف گرفتهاند و روی اشراری مثل مجاهدین خلق، سلطنتطلبها و تجزیهطلبان حساب میکنند. دعوای اصلاحطلبها با براندازان بیشتر انعکاسِ دعوای دمکرات - جمهوریخواه بوده و مثل خود آمریکا گاهی مرزها از بین رفته.
🔸 ماجرای مسمومیت دختران همین بیمرز شدن را دوباره نشان داد و نگاهِ واقعی برخی اصلاحطلبان را برملا کرده. درست مانند اسیدپاشی تقلای گسترده برای تهمتپراکنی به دستور کار تبدیل شد تا نظام و ارزشیها را ترور کنند. با ادبیاتی که گویی با طالبان و داعش طرف هستند (نه سیستمی که خودشان در آن رشد کرده و بالا آمدهاند) حداکثرِ نفرت را در لایههای پیچیدهای از نفاق منتشر کردند.
🔹 حتی کسانی که موقعیتِ حزبی یا رسانه رسمی دارند در این هجمه شرکت داشتند و تکلیف باقی ناگفته روشن است. نفوذ، همیشه خطر بزرگی برای نظام بوده اما وقتی آشکارا با تروریسم رسانهای مواجه هستیم کدام را باید جدیتر بدانیم؟ اساسا فعالیت رسانهای چه ثمری دارد وقتی در سطوح بالای نظام، مثل دبیر شورای عالی امنیت ملی، به چنین عناصری خوشبین هستند و از آنها مشورت میگیرند؟
۱.۲k
۱۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.