قسمت ۱۲
قسمت ۱۲
پدرخوانده
■ بریم
سه نفری از سالن زدن بیرون و سوار ماشین شدن
جونگکوک اول از فیلیکس ادرسشون رو گرفت و بعد چندمین که رسید دم خونه ی فیلیکس پارک کرد سمت بقیه برگشت ایچی و فیلیکسو نگاه کرد
شب اماده باشید یکی از ماشین های بابامو میگیرم بریم بار حله؟
♡ اوکیه
■ پایتم داداش
بعد از گرفتن شماره و خدافظی اینا فیلیکس رفت و جونگکوک به تهیونگ زنگ زد تا ادرس خونهکهنهعمارتش رو براش بفرسته
بعد از اینکه لوکیشن براش اومد به سمتش حرکت کرد
♡ جونگکوک
بله
♡ یکم درمورد کارمون بهم بگو و بنظرت چهکاری برای من خوبه
ایچیگو ما باند کوچیکی توی عضو اصلی عه مافیا با هزار بدبختی با فیلیکس جور کردیم الان تقریبا یه سال هست باند رو داریم قرار بود بعد ۱۸ سال شدن کاملم از پرورشگاه برم که ناپدریم اومد منو برد بزار یکی دو سال دیگه بگذره میرم درخواست جدا شدن از کیم تهیونگ رو میدم، فعلا کسی تو باند بجز رئیس اصلی فیسمو ندیده پس میشه گفت باندمون ناشناختست
تو این یه سال عضو هایکمی پیدا کردم ولی همشون با استعداد و بدرد بخور بودن کههمشون تو رگه های اصلی ان یکی مثل هانی که تتو کارمونه
حالا بعدا با بچه ها اشنات میکنم ولی همین ، خودت بگو ایچی بنظرت تو چی استعداد داری
♡ خب من بدون اینکه مامان بابام بفهمن تو رده ی هکری کار کردم هکر دارین؟
ای کی اوت چنده؟
♡ ۱۵۰ عه
عالیه و اینکهنههکر نداریم پس هفته ی بعدی نظرته جمعه تورو به بقیه معرفی کنم؟
♡ اوه اره اوکیه
جونگکوک به مقصدش رسیده بود و پارک کرد
خب من میرم خودت بشین پشت فرمون فعلا خدافظ
♡ باشه مراقبت کن خدافظ
همچنین
جونگکوک به سمت عمارت رفت و در زد تا درو براش باز کنن در همون حین هم ایچیگو سوار ماشینش شد و رفت
در عمارت باز شد و کوک رفت داخل که چندتا بادیگاردی که اونجا بودن بهش احترام گذاشتن کوک هم کمی سرشو برای نشانه ی ادب خم کرد
کفشش رو جلوی در داخل خونه دراورد و دمپایی پوشیدو به داخل رفت
بعد از طی کردن کردن پله ها و راهرو داخل اتاقش رفت و لباساش رو دراورد و با باکسرش روی تخت پرید و سه سوت خوابش برد...
ادامه دارد...
پارت جدید هدیه به چشمای قشنگتون
پدرخوانده
■ بریم
سه نفری از سالن زدن بیرون و سوار ماشین شدن
جونگکوک اول از فیلیکس ادرسشون رو گرفت و بعد چندمین که رسید دم خونه ی فیلیکس پارک کرد سمت بقیه برگشت ایچی و فیلیکسو نگاه کرد
شب اماده باشید یکی از ماشین های بابامو میگیرم بریم بار حله؟
♡ اوکیه
■ پایتم داداش
بعد از گرفتن شماره و خدافظی اینا فیلیکس رفت و جونگکوک به تهیونگ زنگ زد تا ادرس خونهکهنهعمارتش رو براش بفرسته
بعد از اینکه لوکیشن براش اومد به سمتش حرکت کرد
♡ جونگکوک
بله
♡ یکم درمورد کارمون بهم بگو و بنظرت چهکاری برای من خوبه
ایچیگو ما باند کوچیکی توی عضو اصلی عه مافیا با هزار بدبختی با فیلیکس جور کردیم الان تقریبا یه سال هست باند رو داریم قرار بود بعد ۱۸ سال شدن کاملم از پرورشگاه برم که ناپدریم اومد منو برد بزار یکی دو سال دیگه بگذره میرم درخواست جدا شدن از کیم تهیونگ رو میدم، فعلا کسی تو باند بجز رئیس اصلی فیسمو ندیده پس میشه گفت باندمون ناشناختست
تو این یه سال عضو هایکمی پیدا کردم ولی همشون با استعداد و بدرد بخور بودن کههمشون تو رگه های اصلی ان یکی مثل هانی که تتو کارمونه
حالا بعدا با بچه ها اشنات میکنم ولی همین ، خودت بگو ایچی بنظرت تو چی استعداد داری
♡ خب من بدون اینکه مامان بابام بفهمن تو رده ی هکری کار کردم هکر دارین؟
ای کی اوت چنده؟
♡ ۱۵۰ عه
عالیه و اینکهنههکر نداریم پس هفته ی بعدی نظرته جمعه تورو به بقیه معرفی کنم؟
♡ اوه اره اوکیه
جونگکوک به مقصدش رسیده بود و پارک کرد
خب من میرم خودت بشین پشت فرمون فعلا خدافظ
♡ باشه مراقبت کن خدافظ
همچنین
جونگکوک به سمت عمارت رفت و در زد تا درو براش باز کنن در همون حین هم ایچیگو سوار ماشینش شد و رفت
در عمارت باز شد و کوک رفت داخل که چندتا بادیگاردی که اونجا بودن بهش احترام گذاشتن کوک هم کمی سرشو برای نشانه ی ادب خم کرد
کفشش رو جلوی در داخل خونه دراورد و دمپایی پوشیدو به داخل رفت
بعد از طی کردن کردن پله ها و راهرو داخل اتاقش رفت و لباساش رو دراورد و با باکسرش روی تخت پرید و سه سوت خوابش برد...
ادامه دارد...
پارت جدید هدیه به چشمای قشنگتون
۷.۹k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.