«تو منو تنها گذاشتی!»
«تو منو تنها گذاشتی!»
«متاسفم !
ولی دیگه نمیتونم ادامه بدم
امیدوارم درک کنی »
«تو بهم گفتی دوسم داری
بهم گفتی همیشه پیشم میمونی
تو خودت ازم قول گرفتی که همیشه کنارت باشم
بعد تو میخوای بری ؟
میخوای تنهام بذاری ؟
بعد از این همه مدت ؟
چطور میتونی ؟
چطور میتونی تمام خاطراتمون رو فراموش کنی؟
چطور میتونی منو فراموش کنی ؟
همه ی اونا برات بی ارزش بودن ؟
من چی ؟
منم بی ارزش بودم ؟
تو منو گول زدی !
تو منو دوست نداشتی !»
«من دوست داشتم »
«پس چرا الان هیچ حسی نداری ؟
چرا انقدر خنثی ای ؟
چرا فریبم دادی ؟»
«من عاشقت بودم احمق
مثل اینکه یادت رفته
من قدمه اول رو برداشتم
من اول بهت اعتراف کردم
من بخاطر داشتنه تو گریه کردم
این من بودم که برای داشتن این رابطه جون دادم
من !
من !
من !»
«اشتباه نکن
تو سواستفاده کردی
کسی رو نداشتی
اومدی سراغ من
چون منم نداشتم
با خودت گفتی هر اتفاقی بیوفته اشکالی نداره چون اون تنهاست
کسی رو نداره
پس بدرد نخوره
اتفاقی نمی افته اگه یکم خوشگذرونی کنم
شکستن دل اون بی کس و کار برای هیچکس اهمیتی نداره
مهم نیست چه بلایی سر اون میاد
مهم منم
این منم که مهم ام »
«چرا تهمت میزنی ؟»
«چیزی که با گوشای خودم بشنوم تهمته؟
چیزی رو که با دوتا چشمایه خودم ببینم دروغه ؟
تو بهم بگو
دروغه ؟
تهمته ؟
من ادامه دادم
چون گفتم بلاخره نظرت عوض میشه
بلاخره یه روزی قراره مال من بشی
ولی نشد
اشتباه کردم
من فقط نمیخواستم قبول کنم
اصلا میدونی چرا هیچ وقت ازت قول نگرفتم؟
چون از همچین روزی میترسیدم
ولی حالا که رسید
میخوام بهت پشت کنم
به تو
به خاطراتمون
به عشقی که نسبت به تو داشتم
به همه ی اونا
حالا هم برو
دیگه نمیخوام ببینمت !»
«پشت کردن به دنیا
به منزله ی وداع است
وداع ابدی :) »
«متاسفم !
ولی دیگه نمیتونم ادامه بدم
امیدوارم درک کنی »
«تو بهم گفتی دوسم داری
بهم گفتی همیشه پیشم میمونی
تو خودت ازم قول گرفتی که همیشه کنارت باشم
بعد تو میخوای بری ؟
میخوای تنهام بذاری ؟
بعد از این همه مدت ؟
چطور میتونی ؟
چطور میتونی تمام خاطراتمون رو فراموش کنی؟
چطور میتونی منو فراموش کنی ؟
همه ی اونا برات بی ارزش بودن ؟
من چی ؟
منم بی ارزش بودم ؟
تو منو گول زدی !
تو منو دوست نداشتی !»
«من دوست داشتم »
«پس چرا الان هیچ حسی نداری ؟
چرا انقدر خنثی ای ؟
چرا فریبم دادی ؟»
«من عاشقت بودم احمق
مثل اینکه یادت رفته
من قدمه اول رو برداشتم
من اول بهت اعتراف کردم
من بخاطر داشتنه تو گریه کردم
این من بودم که برای داشتن این رابطه جون دادم
من !
من !
من !»
«اشتباه نکن
تو سواستفاده کردی
کسی رو نداشتی
اومدی سراغ من
چون منم نداشتم
با خودت گفتی هر اتفاقی بیوفته اشکالی نداره چون اون تنهاست
کسی رو نداره
پس بدرد نخوره
اتفاقی نمی افته اگه یکم خوشگذرونی کنم
شکستن دل اون بی کس و کار برای هیچکس اهمیتی نداره
مهم نیست چه بلایی سر اون میاد
مهم منم
این منم که مهم ام »
«چرا تهمت میزنی ؟»
«چیزی که با گوشای خودم بشنوم تهمته؟
چیزی رو که با دوتا چشمایه خودم ببینم دروغه ؟
تو بهم بگو
دروغه ؟
تهمته ؟
من ادامه دادم
چون گفتم بلاخره نظرت عوض میشه
بلاخره یه روزی قراره مال من بشی
ولی نشد
اشتباه کردم
من فقط نمیخواستم قبول کنم
اصلا میدونی چرا هیچ وقت ازت قول نگرفتم؟
چون از همچین روزی میترسیدم
ولی حالا که رسید
میخوام بهت پشت کنم
به تو
به خاطراتمون
به عشقی که نسبت به تو داشتم
به همه ی اونا
حالا هم برو
دیگه نمیخوام ببینمت !»
«پشت کردن به دنیا
به منزله ی وداع است
وداع ابدی :) »
۶.۹k
۲۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.