حوس عشق پارت ۴۷
نمی تونستم چشم ازش بردارم بعد رفتم روش دستمو گذاشتم کنارش بعد دستمو بغل گوشم گذاشتم و اونجوری نگاش کردم انگوشتمو بردم رو دماغش میکشیدم من: اندازه یه دنیا دوست دارم همون موقع چشماشو باز کرد ترسید من:اووو ترسیدی میرا:آره خوب یهو اینجوری جلومی میترسم خوب بعد دستمو رو گردنش گذاشتم بعد با یقه لباسم ور رفت بعد اومد لباشو گذاشت رو لبام و لبامو مک زدم و خوردم دستشو دور گردنم حلقه کرد منم دستمو بردم سمت کمرش و کمرشو گرفت بعد دیگه جدا شدم
از زبون خودم
از هم جدا شدیم من:جونگ کوک کوک:جونم من:پات کوک:پام چی من:پات رو شیکمم و هی داری فشار میدی ☺ بعد پاشو برداشت من:داری با زانوت فشار میدی کوک:آخ ببخشید بعد پاشو برداشت رفت اونور منم پاشدم نشستم بعد دستمو گرفت رفتیم بیرون صبحونه رو آماده کردیم و پسرا اومدن صبحونه رو خوردیم
از زبون خودم
از هم جدا شدیم من:جونگ کوک کوک:جونم من:پات کوک:پام چی من:پات رو شیکمم و هی داری فشار میدی ☺ بعد پاشو برداشت من:داری با زانوت فشار میدی کوک:آخ ببخشید بعد پاشو برداشت رفت اونور منم پاشدم نشستم بعد دستمو گرفت رفتیم بیرون صبحونه رو آماده کردیم و پسرا اومدن صبحونه رو خوردیم
۵۶.۴k
۱۵ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.