زندگی مخفی پارت شانزدهم
-منم....منم...همین حس رو بهت دارم و... و... و...منم دوست دارم جیمین
برای یه لحظه چشمامو بستم و محکم رفتم تو بغلش
اشک میریختم درحالی که نفس نفس میزدم و لبخند روی لبم بود
قلبم هنوز تند تند میزد
-قول میدی تا آخرین لحظه زندگیم پیشم بمونی؟
+قول میدم آهیونا
حالا بلند شو اشکات رو پاک کن و بیا بریم بیرون
-ممنون جیمینا بریم
&دکتر اهیون حال مریضتون بده
+چی تهیونگ
&بله سریع بیاید
من دست جیمینو گرفتم و دوییدیم سمت اتاق تهیونگ
-پرستار ها رو بیار
&چشم خانم
+اهیون منم پزشکی خوندم میتونم کمکت کنم
-اوکی پس برو از بچه ها لباس بگیر و بیا بدو تا من سرم رو بهش بزنم
&خانم دکتر اینم سرم و آمپول هایی که باید توی سرم وارد بشن
-دلیل پایین اومدن نبضش چیه
جنی: نمیدونم فقط دیدم که روی مانیتور خط صافه
-شک برقی رو آماده کنید
جیمینا تو آمپول تو رگیش رو آماده کن
+چشم خانم
&خانم شک برقی آمادس
-یک
دو
سه
تن بی جونش بالا اومد
نفس نمیکشید
-یه بار دیگه
یک
دو
سه
تغییری نکرد اشک تو چشمام جمع شده بود و به زور داشتم بغضمو کنترل میکردم
- یه بار دیگه
&خانم دیگه فایده ای نداره
-ادامه بدید
یک
دو
سه.........
&خانم نبضش برگشت
-خدا رو شکر
جیمینا آماده ای
+آره برو کنار تا من سرم رو بهش وصل کنم و دارو رو بهش تزریق کنم
-بفرمایید آقای کیوتی
+الان ته زیر دستمه وگرنه میکشمت
-باشه حواست باشه دوستتو نکشی
برای یه لحظه چشمامو بستم و محکم رفتم تو بغلش
اشک میریختم درحالی که نفس نفس میزدم و لبخند روی لبم بود
قلبم هنوز تند تند میزد
-قول میدی تا آخرین لحظه زندگیم پیشم بمونی؟
+قول میدم آهیونا
حالا بلند شو اشکات رو پاک کن و بیا بریم بیرون
-ممنون جیمینا بریم
&دکتر اهیون حال مریضتون بده
+چی تهیونگ
&بله سریع بیاید
من دست جیمینو گرفتم و دوییدیم سمت اتاق تهیونگ
-پرستار ها رو بیار
&چشم خانم
+اهیون منم پزشکی خوندم میتونم کمکت کنم
-اوکی پس برو از بچه ها لباس بگیر و بیا بدو تا من سرم رو بهش بزنم
&خانم دکتر اینم سرم و آمپول هایی که باید توی سرم وارد بشن
-دلیل پایین اومدن نبضش چیه
جنی: نمیدونم فقط دیدم که روی مانیتور خط صافه
-شک برقی رو آماده کنید
جیمینا تو آمپول تو رگیش رو آماده کن
+چشم خانم
&خانم شک برقی آمادس
-یک
دو
سه
تن بی جونش بالا اومد
نفس نمیکشید
-یه بار دیگه
یک
دو
سه
تغییری نکرد اشک تو چشمام جمع شده بود و به زور داشتم بغضمو کنترل میکردم
- یه بار دیگه
&خانم دیگه فایده ای نداره
-ادامه بدید
یک
دو
سه.........
&خانم نبضش برگشت
-خدا رو شکر
جیمینا آماده ای
+آره برو کنار تا من سرم رو بهش وصل کنم و دارو رو بهش تزریق کنم
-بفرمایید آقای کیوتی
+الان ته زیر دستمه وگرنه میکشمت
-باشه حواست باشه دوستتو نکشی
۳.۹k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.