part 17
همینجور تو بغل هم لم دادع بودیم و داشتیم فیلم میدیدم ک ارشام پیام داد وسایلمونو جم کنیم ساعت ده راه میفتیم سمت شمال گفتم اوکی گوشیو گذاشتم کنار که دیدم دوتا چشم تیله ای وحشی دارع کنجکاو نگام میکنع ...
اخ مردممم برا نگاششش....
کنجکاو و کاراگاهی پرسید
+ کی بود؟!
کرمم گرف اذیتش کنم..
_ دوس دخترم
راستش پشیمونم کرد
+ من میرم حموم...
بمولا قهر کنه پوستم کندس..
داش میرف که دستشو گرفتم..
_ خانومم
+ ولم کن برمحموم
_ قهری؟!
+چرا قهر باشم؟!
_ شوخی بود فقط:/
+ مگع من گفتم قهرم؟!
_ نع ولی...
پرید وسط حرفم با صدای نسبتا بلند گفت...
+ ولم کن عع میخوام برم...
_ نازی..
+ کوفتع نازی
گذاشت رفت؟!
یعنی انقد بهش برخورد؟!
من که چیزی نگفتم!
« وجی : خاک تو سرت ° چرا° خرع تو انقد خری کع بعد این همه تجربه نمیدونی دخترا حساسن° یعنی چی خب وجی؟!° خری دیگع یعنی اینکع الان تو نباید جلو نازی حرف از دخترع دیگه ای بزنی! ° اها گرفتم حالا گمشو° وحشی خر»
نازی~
پسرع بیشور منو اذیت میکنع ...
یجور بات قهر کنم کع به غلط کردن بیفتی میمون...
« وجی: به به نازی خانم عاشق° وجی خفه شو اصلن حوصله ندارم° یبار نشد من بیام تو پاچه منو نگیری° مگع سگم؟!° اخ مث اینکع کلا اعصاب نداری خدافظ بابا»
اب تو وان پر شدع بود ...
(( کارای مربوط به حموم رو انجام دادع بود و الکی نشسته بود تو وان))
نمد چرا با یه حرف مسخرش انقد عصبی شدم...
دیگع نتونستم خودمو کنترل کنم زدم زیر گریه....
اخ مردممم برا نگاششش....
کنجکاو و کاراگاهی پرسید
+ کی بود؟!
کرمم گرف اذیتش کنم..
_ دوس دخترم
راستش پشیمونم کرد
+ من میرم حموم...
بمولا قهر کنه پوستم کندس..
داش میرف که دستشو گرفتم..
_ خانومم
+ ولم کن برمحموم
_ قهری؟!
+چرا قهر باشم؟!
_ شوخی بود فقط:/
+ مگع من گفتم قهرم؟!
_ نع ولی...
پرید وسط حرفم با صدای نسبتا بلند گفت...
+ ولم کن عع میخوام برم...
_ نازی..
+ کوفتع نازی
گذاشت رفت؟!
یعنی انقد بهش برخورد؟!
من که چیزی نگفتم!
« وجی : خاک تو سرت ° چرا° خرع تو انقد خری کع بعد این همه تجربه نمیدونی دخترا حساسن° یعنی چی خب وجی؟!° خری دیگع یعنی اینکع الان تو نباید جلو نازی حرف از دخترع دیگه ای بزنی! ° اها گرفتم حالا گمشو° وحشی خر»
نازی~
پسرع بیشور منو اذیت میکنع ...
یجور بات قهر کنم کع به غلط کردن بیفتی میمون...
« وجی: به به نازی خانم عاشق° وجی خفه شو اصلن حوصله ندارم° یبار نشد من بیام تو پاچه منو نگیری° مگع سگم؟!° اخ مث اینکع کلا اعصاب نداری خدافظ بابا»
اب تو وان پر شدع بود ...
(( کارای مربوط به حموم رو انجام دادع بود و الکی نشسته بود تو وان))
نمد چرا با یه حرف مسخرش انقد عصبی شدم...
دیگع نتونستم خودمو کنترل کنم زدم زیر گریه....
۳.۶k
۱۵ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.