من همیشه پیش از این که مستقیما حرف بزنم، غیر مستقیما اقدا
من همیشه پیش از اینکه مستقیما حرف بزنم، غیر مستقیما اقدام میکردم...
بچه که بودم، هممیزی ام پاککنش
را به من نمیداد و رو میکردم به
پشت سری ام و
میگفتم فلانی پاککنت را بده...
هممیزیام خجالت میکشید و خودش پاککنش را به من میداد..
بزرگتر که شدم،
هر کجا که دلم مهربانی خواست،
خودم مهربانی کردم،
هر کجا که دلم خواست کسی
حواسش به من باشد،
خودم حواسم به کسی بود...
هرکجا که دلم خواست کسی دلتنگم شود، خودم دلتنگ کسی شدم،
و هرکجا که دلم دوست داشتن خواست، کسی را دوست داشتم...
حواسمان به کنشِ آدمها باشد،
شاید آدمی که تماس میگیرد که فلانی دلم برایت تنگ شده و نگرانت بودم،
که فلانی خوبی؟
کسیست که دلش لک زده برای اینکه نگرانش باشند،
کسیست که حال خودش خوب نیست، کسیست که دلش واکنشهای دلخواه و درست میخواهد....
#انار_سیاب
بچه که بودم، هممیزی ام پاککنش
را به من نمیداد و رو میکردم به
پشت سری ام و
میگفتم فلانی پاککنت را بده...
هممیزیام خجالت میکشید و خودش پاککنش را به من میداد..
بزرگتر که شدم،
هر کجا که دلم مهربانی خواست،
خودم مهربانی کردم،
هر کجا که دلم خواست کسی
حواسش به من باشد،
خودم حواسم به کسی بود...
هرکجا که دلم خواست کسی دلتنگم شود، خودم دلتنگ کسی شدم،
و هرکجا که دلم دوست داشتن خواست، کسی را دوست داشتم...
حواسمان به کنشِ آدمها باشد،
شاید آدمی که تماس میگیرد که فلانی دلم برایت تنگ شده و نگرانت بودم،
که فلانی خوبی؟
کسیست که دلش لک زده برای اینکه نگرانش باشند،
کسیست که حال خودش خوب نیست، کسیست که دلش واکنشهای دلخواه و درست میخواهد....
#انار_سیاب
۶.۲k
۲۷ مهر ۱۴۰۰