part 23
part 23
ࡃܢܚ݅ࡐ߳ ࡅ࡙ߊ ܣࡐܚࡍ◁❚❚▷
نویسندگان:«یونا♡کارولین♡»
حالم خوب نبود واسه همین نرفتم سمتش
ساعت ۱ بود که خابم برد
نیما
بعد تینا با یه دختره سک.سی آشنا شدم. اسمش آرمیتاست. امشب قراره برم دنبالش که بریم پارتی و بکنمش.
داخل پارتی
ساعت ۱و نیم شب بود. میخواستم به آرمیتا بگم بریم تو اتاق که گفت میخاد بره دستشویی. نیم ساعت گذشت ولی نیومد. واسه همین رفتم دستشویی رو گشتم ولی نبود. رفتم از نگهبان اتاق مخصوص پرسیدم که گفت با یه پسری اومده تو اون اتاق. رفتم داخل که دیدم بله...پسره داشت با آرمیتا س.ک.س میکرد که منو دید. رفتم سمتش و گرفتم زدمش. هوسم نسبت به آرمیتا از بین رفت. چندشم میشد باهاش باشم.
ࡃܢܚ݅ࡐ߳ ࡅ࡙ߊ ܣࡐܚࡍ◁❚❚▷
نویسندگان:«یونا♡کارولین♡»
حالم خوب نبود واسه همین نرفتم سمتش
ساعت ۱ بود که خابم برد
نیما
بعد تینا با یه دختره سک.سی آشنا شدم. اسمش آرمیتاست. امشب قراره برم دنبالش که بریم پارتی و بکنمش.
داخل پارتی
ساعت ۱و نیم شب بود. میخواستم به آرمیتا بگم بریم تو اتاق که گفت میخاد بره دستشویی. نیم ساعت گذشت ولی نیومد. واسه همین رفتم دستشویی رو گشتم ولی نبود. رفتم از نگهبان اتاق مخصوص پرسیدم که گفت با یه پسری اومده تو اون اتاق. رفتم داخل که دیدم بله...پسره داشت با آرمیتا س.ک.س میکرد که منو دید. رفتم سمتش و گرفتم زدمش. هوسم نسبت به آرمیتا از بین رفت. چندشم میشد باهاش باشم.
۶۷۷
۱۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.