عاشقانه
"دو ساعت است "که بر راه دور زل زده ام
به قلعه های بلند غرور زل زده ام
به روزهای خوش رفته در همین اطراف
به یک بهانه به سرمای گور زل زده ام
چقدر تازگی از زورِ حسِ تنهایی
به آشنایی حس عبور زل زده ام
همیشه عصر که باشد کمی پس از باران
به شادمانی لبخند و شور زل زده ام
همیشه آخر شب ها میان غمها بر
شکستنِ تنِ سنگ صبور زل زده ام
و من همیشه به دنیای غم به شبها و
شکستِ آینه ها و بلور زل زده ام
به قلعه های بلند غرور زل زده ام
به روزهای خوش رفته در همین اطراف
به یک بهانه به سرمای گور زل زده ام
چقدر تازگی از زورِ حسِ تنهایی
به آشنایی حس عبور زل زده ام
همیشه عصر که باشد کمی پس از باران
به شادمانی لبخند و شور زل زده ام
همیشه آخر شب ها میان غمها بر
شکستنِ تنِ سنگ صبور زل زده ام
و من همیشه به دنیای غم به شبها و
شکستِ آینه ها و بلور زل زده ام
۸.۸k
۰۹ دی ۱۴۰۱