فیک من فقط تورو میخوام....
ازدید کوک
ب...باورم نمیشه...نههه..ا..اون بچه باید زنده بمونههه...من پشیمونم....پشیمونننن//پشیمونی فایده نداره وقتی از وقتش گذشته😭💔////بغض کرده//نباید گریه کننممم....لونااا....پشیمونم برگگگررددد....اهه...نکنه که اون ،اون صحنرو دیده//توضیح کوتاه:کوک داشت با اون دختره اهم اهم میکرد😤که لونا با دیدن اون صحنه ناراحت شدو اونجوری شد😭💔💔///اهه..من چه غلطی کردمم...پشیمونمم...نباید لونارو وارد این بازیه کثیف میکردممم اههه...لعنت بهم
//ازدید راوی/
دکتر_متأسفم ولی ایشون..آه...متأسفانه باردار بودندو بچه سقط شده.و.متأسفانه ایشون ازشون خونِ زیادی رفته و همین باعث شده با یه شک بدی که بهشون وارد شده به کما رفتن
همه با تموم شدن جمله خشکشون زدن و هیچی نمیگفتن
دکتر_متأسفانه باید منتظر باشیم که خودشون بیدار شن....فقط باید دعا کنین،....با اجازه
همون موقعی که دکتر حرف میزد مادر لونا هم اونجا بود و صحبت های اونارو شنید
مادر لونا_ن.نه...نهه...هق...نههه...دخترمم....اشتباههه کرددممم....پشیمونمممم....هق،،....برگردد
کل اونجارو صدای مامان لونا بود و جیمین و جین رفتن تا اونرو اروم کنن که ناگهان جین اونو بغل کردو جیمین با دهن بازوپراز نگاهای متعجب به جین نگاه کرد که جین گفت
جین_بعدا ....هق....بهت میگم....آروم باش...مامان آروم باشش//جان چه شکی😎من مادر جینم 😎بریم عر بزنیم😭💔//
جیمین تعجب کرده بود. با صدای کوک بیرون از شکش اومد
کوک:نهههه...لوناااااا....غلط کردممم...برگرررددددد..هق....برگرد
کوک روی زمین نشسته بودو گریه میکرد...تهیونگم داشت اروم ولی باشدت گریه میکرد...تهیونگ روزمین کنار در اتاق عمل با اجز نشسته بودو دستشو روی در اتاق عمل میزدو با خودش میگفت
تهیونگ:ل...لونا..کوچولو...هق...برگرد خونه...هق...شادیو بیار....هق....نورو بیار...هق.....لوناااااا....//این شعری بود که تهیونگ وقتی لونا بچه بودپو گریه میکرد تهیونگ براش میخوند😭💔/
جیمین رفتو کوک رو بغل کردو رو صندلیش گذاشتو جیهوپم با صورتی بغض دار رفتو تهیونگو بغل کردو میگف
جی هوپ:آروم باش تهیونگ...آروم باش...خوب میشه....مطمئن باش خوب میشه....این شب سیاه تموم میشه....قول میدم
تهیونگ_از کجا معلوم لونا هیچوقت بلند نشهه//داد زد اونم با گریه
جی هوپ_ششیییشش اروم باش ارومم
جین مامان لونارو برد و بزور خوابوندو پیشش موند
جی هوپم تهیونگو برد تو همون اتاق تا استراحت کنه و تهیونگ از گریه ی زیاد خوابیدو جی هوپم رو کاناپه خوابید//بیمارستان خصوصیه دیه😅
جیمین و کوک رفتن تو یکی از اتاقا خوابیدنو نامجون و شوگایی که گریه میکرد رفتن تو اون اتاق خوابیدن.....و به قول جی هوپ اون شب سیاه بالاخره تموم شدو دکترلونارو نصف شب از جلوی چشم جین و مادرش بردن آیسیو و لونا شاید برای همیشه به خواب رفت...
#پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #love #پست_جدید
ب...باورم نمیشه...نههه..ا..اون بچه باید زنده بمونههه...من پشیمونم....پشیمونننن//پشیمونی فایده نداره وقتی از وقتش گذشته😭💔////بغض کرده//نباید گریه کننممم....لونااا....پشیمونم برگگگررددد....اهه...نکنه که اون ،اون صحنرو دیده//توضیح کوتاه:کوک داشت با اون دختره اهم اهم میکرد😤که لونا با دیدن اون صحنه ناراحت شدو اونجوری شد😭💔💔///اهه..من چه غلطی کردمم...پشیمونمم...نباید لونارو وارد این بازیه کثیف میکردممم اههه...لعنت بهم
//ازدید راوی/
دکتر_متأسفم ولی ایشون..آه...متأسفانه باردار بودندو بچه سقط شده.و.متأسفانه ایشون ازشون خونِ زیادی رفته و همین باعث شده با یه شک بدی که بهشون وارد شده به کما رفتن
همه با تموم شدن جمله خشکشون زدن و هیچی نمیگفتن
دکتر_متأسفانه باید منتظر باشیم که خودشون بیدار شن....فقط باید دعا کنین،....با اجازه
همون موقعی که دکتر حرف میزد مادر لونا هم اونجا بود و صحبت های اونارو شنید
مادر لونا_ن.نه...نهه...هق...نههه...دخترمم....اشتباههه کرددممم....پشیمونمممم....هق،،....برگردد
کل اونجارو صدای مامان لونا بود و جیمین و جین رفتن تا اونرو اروم کنن که ناگهان جین اونو بغل کردو جیمین با دهن بازوپراز نگاهای متعجب به جین نگاه کرد که جین گفت
جین_بعدا ....هق....بهت میگم....آروم باش...مامان آروم باشش//جان چه شکی😎من مادر جینم 😎بریم عر بزنیم😭💔//
جیمین تعجب کرده بود. با صدای کوک بیرون از شکش اومد
کوک:نهههه...لوناااااا....غلط کردممم...برگرررددددد..هق....برگرد
کوک روی زمین نشسته بودو گریه میکرد...تهیونگم داشت اروم ولی باشدت گریه میکرد...تهیونگ روزمین کنار در اتاق عمل با اجز نشسته بودو دستشو روی در اتاق عمل میزدو با خودش میگفت
تهیونگ:ل...لونا..کوچولو...هق...برگرد خونه...هق...شادیو بیار....هق....نورو بیار...هق.....لوناااااا....//این شعری بود که تهیونگ وقتی لونا بچه بودپو گریه میکرد تهیونگ براش میخوند😭💔/
جیمین رفتو کوک رو بغل کردو رو صندلیش گذاشتو جیهوپم با صورتی بغض دار رفتو تهیونگو بغل کردو میگف
جی هوپ:آروم باش تهیونگ...آروم باش...خوب میشه....مطمئن باش خوب میشه....این شب سیاه تموم میشه....قول میدم
تهیونگ_از کجا معلوم لونا هیچوقت بلند نشهه//داد زد اونم با گریه
جی هوپ_ششیییشش اروم باش ارومم
جین مامان لونارو برد و بزور خوابوندو پیشش موند
جی هوپم تهیونگو برد تو همون اتاق تا استراحت کنه و تهیونگ از گریه ی زیاد خوابیدو جی هوپم رو کاناپه خوابید//بیمارستان خصوصیه دیه😅
جیمین و کوک رفتن تو یکی از اتاقا خوابیدنو نامجون و شوگایی که گریه میکرد رفتن تو اون اتاق خوابیدن.....و به قول جی هوپ اون شب سیاه بالاخره تموم شدو دکترلونارو نصف شب از جلوی چشم جین و مادرش بردن آیسیو و لونا شاید برای همیشه به خواب رفت...
#پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #love #پست_جدید
۳۲.۷k
۰۹ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.