نجوای عشق پارت ۳۰

وایسادم و فقط نگاش کردم اخم کرده بود(به این میگن اخم جونگ کوکی ها😏😎😂🤣🤣🤣) اصلا خسته نمیشد عرق کرده بود رفتم پیشش پشت کیسه بوکس هواسش نبود یهو زد تو صورتم نایکا:اووو جونگ کوک چرا میای پشت کیسه بکس خوب ببخشید😢من:نه چیزی نیست نایکا:چیزی نیست کبود شد من:بوسش کن تا خوب شه نایکا:😐😂 دستمو گرفتم پشت کمرمش از بین دستش رد کردم اونم اومد بغلم منم از فرصت استفاده کردم سرمو برگردوندم طرفش و لبامو چسبوندم رو لباش
از زبون خودم
لباشو چسبوند رو لبام و مک میزدو میخورد کپ کرده بودم ولی بعد همراهیش کردم دستمو بردم دور گردنش حلقه کردم و همراهیش کردم لبامو مک میزد و میخورد بعد جدا شد عرق زیر چشممو پاک کرد دوباره لباشو گذاشتم رو لبام و بعد دیگه جدا شد دستمو کشیدم رو شونش و گذاشتم روش که گرفت دماغمو لیس زد کوک:خیلی عرق کردی صبر کن رفت حوله آورد و رو صورتمو پاک کرد و بعد ازش گرفتمو گردنمو عرقشو پاک کردم کوک:میدونستی خیلی هاتی من:نه☺ کوک:الان فهمیدی من:اوهوم کوک:اخمت شیطان وآورد جلو چشمم من:اییی😐 کوک:نایکا من:چیه کوک:عاشقتم من:منم عاشقتم خوب کوک:دوست دارم من:منم دوست دارم کوک:دیوونتم من: 😂منم دیوونتم کوک:روانیتم من:منم روانیتم😐 میخوای اوامه بدی کوک:نه من:بریم خونه من میخوام برم حموم کوک:باسه بریم رفتیم سمت خونه و وارد خونه شدیم من رفت حموم یه دوش سریع گرفتم و اومدم بیرون جونگ‌کوکم رفت حموم و اومد من:واییی خسته شدم کوک:شراب من:میمیرم براش بیار کوک:خیله خوب رفت آورد دوتا لیوانم آورد کوک:ظرفیتت چقدره من:در حد یه بطری کوک:ماشالا مال منم بیشتر🙂 من:چه خوب بعد شراب و آورد خوردیم من:اوم این با بقیشون فرق میکنه خیلی شیرینه کوک:ولی مسطت میکنه من:آره ولی خوشمزس