عاشقانه
به آن زیبای عزیز
که دل مرا مالامال از نور کرده
و به آن فرشته و بت جاویدان
از دروازهٔ ابدیت درود میفرستم.
او در زندگانی من
هوایی مملو از ملاحت میپراکند
و در کام روان تشنهام
شراب ابدیت فرو میریزد.
چون عنبردان
هوای خلوتگاه مرا معطر میسازد
و مانند مجمر فراموش شده،
پنهانی درون شب دود میکند.
ای عشق جاویدان
چگونه تو را تعریف کنم؟
ای دانهٔ مشک که در
زندگی من نهان شدهای!
به آن زیبای محبوب
که حیات مرا پر از سرور کرده
و به آن فرشته و بت جاویدان
از دروازهٔ ابدیت درود میفرستم.
که دل مرا مالامال از نور کرده
و به آن فرشته و بت جاویدان
از دروازهٔ ابدیت درود میفرستم.
او در زندگانی من
هوایی مملو از ملاحت میپراکند
و در کام روان تشنهام
شراب ابدیت فرو میریزد.
چون عنبردان
هوای خلوتگاه مرا معطر میسازد
و مانند مجمر فراموش شده،
پنهانی درون شب دود میکند.
ای عشق جاویدان
چگونه تو را تعریف کنم؟
ای دانهٔ مشک که در
زندگی من نهان شدهای!
به آن زیبای محبوب
که حیات مرا پر از سرور کرده
و به آن فرشته و بت جاویدان
از دروازهٔ ابدیت درود میفرستم.
۴.۷k
۰۷ فروردین ۱۴۰۲