آنروز که تو ترک مکان کردی و رفتی

آنروز که تو ترک مکان کردی و رفتی
بر تیر غم خویش نشان کردی و رفتی

افتاده بقلبم شرر از هجر عذارت
از دیده ی من اشک روان کردی و رفتی

مانا که تو بودی، نگران از تو نبودم
افسوس که اکنون نگران کردی و رفتی

با بودن تو خانه ی دل باغ صفا بود
پژمرده نمودی و خزان کردی و رفتی

بر زندگیم ظلمت شب سایه فکنده
چون ماه رخت را تو نهان کردی و رفتی

(ازاده) چرااشک نریزد ز فراقت
بیچاره و بی تاب و توان کردی و رفتی

#آزاده_دارایی
دیدگاه ها (۲)

@bazmeshaeranاین روزها خون می‌خورم از بس پریشانمبـا عشق، با ...

گرفتم عمر را در شیشه ی ساعت نگه دارمتورا در عکس می شد کاش از...

.تو ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﯽﺩﺍﺭﻡﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎ...

التماس دعا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط