🌺 شاعر شده ام اوج در اوهام بگیرم
🌺 شاعر شده ام اوج در اوهام بگیرم
هی رقص کنی از تنت الهام بگیرم
شاعر شده ام صبرکنم باد بیاید
تا یک غزل از روسری ات وام بگیرم
هی جام پس از جام پس از جام بیاری
هی جام پس از جام پس از جام بگیرم
آشوب شوی در دلم آشوب بیفتد
آرام شوی در دلت آرام بگیرم
سهمم اگر افتادن از این بام بیفتم
سهمم اگر اوج است از این بام بگیرم
سنگی زدم و پنجره ات باز...ببخشید
پیغام فرستادم پیغام بگیرم
شاعر شدم اقرار کنم وصف تو سخت است
شاعر شدم از دست تو سرسام بگیرم
#محمد_حسین_ملکیان
🌺 آواره شدی خانه ی قلبم شده جایت
انداخته ام چشم سیه زیر دو پایت
نقش رخ تو حک شده بر لوح خیالم
ای جان و دل و چشم و سر و تن به فدایت
یک عمر نشستم که قدم رنجه نمایی
حالاچه کنم باهمه ی ناز و ادایت
خواندند دو مرغ قفس از عشق برایم
اما نرسد چهچه بلبل به صدایت
شد قبله گهم عطرتن و یادحضورت
خاک قدمت مهرم و تسبیح دعایت
با آنکه شکستی تو بلورانه دلم را
بی پرده بگویم به سرم هست هوایت
هی رقص کنی از تنت الهام بگیرم
شاعر شده ام صبرکنم باد بیاید
تا یک غزل از روسری ات وام بگیرم
هی جام پس از جام پس از جام بیاری
هی جام پس از جام پس از جام بگیرم
آشوب شوی در دلم آشوب بیفتد
آرام شوی در دلت آرام بگیرم
سهمم اگر افتادن از این بام بیفتم
سهمم اگر اوج است از این بام بگیرم
سنگی زدم و پنجره ات باز...ببخشید
پیغام فرستادم پیغام بگیرم
شاعر شدم اقرار کنم وصف تو سخت است
شاعر شدم از دست تو سرسام بگیرم
#محمد_حسین_ملکیان
🌺 آواره شدی خانه ی قلبم شده جایت
انداخته ام چشم سیه زیر دو پایت
نقش رخ تو حک شده بر لوح خیالم
ای جان و دل و چشم و سر و تن به فدایت
یک عمر نشستم که قدم رنجه نمایی
حالاچه کنم باهمه ی ناز و ادایت
خواندند دو مرغ قفس از عشق برایم
اما نرسد چهچه بلبل به صدایت
شد قبله گهم عطرتن و یادحضورت
خاک قدمت مهرم و تسبیح دعایت
با آنکه شکستی تو بلورانه دلم را
بی پرده بگویم به سرم هست هوایت
۲.۱k
۲۶ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.