پیش تو سپردم، دل و دین و خیالم ای چشم تو سَرمنشاء رویایِ محالم در سایه نهان است، غمی کهنه ولیکن تا خندهٔ تو هست ، چه باک از غمِ عالم!
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.