محمد رحیم شیدا شاعر افغانستانی
استاد زندهیاد "محمدرحیم شیدا" فرزند شاعر شیوا بیان فاریاب مرحوم منشی "علیرضا رضا میمنهگی" بود که در سال ۱۳۰۰ خورشیدی در قریه کوهیخانه شهر میمنه دیده به جهان گشود.
او بعد از ختم تحصیل به کارهای دیوانی پرداخت. در دهه سی، شاروال میمنه بود. او سه دوره از سوی مردم میمنه به عضویت پارلمان افغانستان رسید. (دورههای نهم، یازدهم و سیزدهم) و دو بار در دورههای نهم و یازدهم، منشی اول شورای ملی نیز بود. بعدها در ولایات بغلان و تخار منحیث والی ایفای وظیفه نمود. بعد از تهاجم شورویها به افغانستان، به پیشاور رفت و دوران آوارهگی را در کنار استاد خلیلی بزرگ تجربه کرد و بلاخره در ۱۸ جوزای ۱۳۶۴ در آنجا چشم از جهان بست. مدفن او در جوار مدفن استاد خلیلی در هدیره رحمان بابای پیشاور موقعیت دارد.
او شاعر سیاست مدار و منجم بود. همچنین در تاریخ مطبوعات فاریاب، نخستین کسی است که در سال ۱۳۳۰ خورشیدی، یک نشریه آزاد را به نام اتوم در میمنه پایهگذاری کرد و مدت پنج شماره از آنرا انتشار داد؛ و روی یک سلسله مشکلات انتشارش متوقف گردید.
◇ نمونهی شعر:
شیدا برخی سخنرانیهای خود را به زبان شعر در مجلس شورا ارایه کرده است؛ یکی از آن سخنرانیها را که شهرت فراوان دارد در زیر آمده است:
بیانیه محمدرحیم شیدا وکیل میمنه در رولسی جرگه که به روز پنجشنبه ۳۱ سرطان ۱۳۵۰ در جلسه رای اعتماد ولسی جرگه ایراد کرد:
سلام بر بیرق
سلام بر کشور
سلام بر ملت نجیب افغان
نالهی مردم
حمد و ثنا بر تو کنم کردگار
جان و جهان است به تو اختیار
باز کنم ناله در این انجمن
هست درین نالهی من صد سخن
نالهی من نالهی خلق دیار
زمزمهام غرش این کهسار
نالهی من نالهی این مردمان
در غم جایاند و لباساند و نان
نان ندارد که به خون تر کند
خانه ندارد که شبی سر کند
خانه چو نیست خیمه به صحرا زند
غژدی خود بر لب دریا زند
خانه بدوشیست همه پیشهاش
نان و لباس است در اندیشهاش
شهر ندارد به هامون رود
دشت و دره با دل پر خون رود
ناله از این شهر به صحرا زنم
آتش غم در دل (شیدا) زنم
ناله کنم شور جنون آورم
دیده و دل غرق به خون آورم
ناله کنم تا که خروش آورم
این دل سنگ تو به جوش آورم
ناله کنم از ستم روزگار
تا که به فریاد رسد کردگار
نالهی زارم بشنو دادگر
ناله کنم ز تو با بیدادگر
ناله کنم تا که از این آسمان
رحم ببارد خدای جهان
نیست کسی غیر خدای جهان
گوش کند نالهی این مردمان
نالهی این خلق شنو ای طبیب
تا که شود لطف خدایت نصیب.
او بعد از ختم تحصیل به کارهای دیوانی پرداخت. در دهه سی، شاروال میمنه بود. او سه دوره از سوی مردم میمنه به عضویت پارلمان افغانستان رسید. (دورههای نهم، یازدهم و سیزدهم) و دو بار در دورههای نهم و یازدهم، منشی اول شورای ملی نیز بود. بعدها در ولایات بغلان و تخار منحیث والی ایفای وظیفه نمود. بعد از تهاجم شورویها به افغانستان، به پیشاور رفت و دوران آوارهگی را در کنار استاد خلیلی بزرگ تجربه کرد و بلاخره در ۱۸ جوزای ۱۳۶۴ در آنجا چشم از جهان بست. مدفن او در جوار مدفن استاد خلیلی در هدیره رحمان بابای پیشاور موقعیت دارد.
او شاعر سیاست مدار و منجم بود. همچنین در تاریخ مطبوعات فاریاب، نخستین کسی است که در سال ۱۳۳۰ خورشیدی، یک نشریه آزاد را به نام اتوم در میمنه پایهگذاری کرد و مدت پنج شماره از آنرا انتشار داد؛ و روی یک سلسله مشکلات انتشارش متوقف گردید.
◇ نمونهی شعر:
شیدا برخی سخنرانیهای خود را به زبان شعر در مجلس شورا ارایه کرده است؛ یکی از آن سخنرانیها را که شهرت فراوان دارد در زیر آمده است:
بیانیه محمدرحیم شیدا وکیل میمنه در رولسی جرگه که به روز پنجشنبه ۳۱ سرطان ۱۳۵۰ در جلسه رای اعتماد ولسی جرگه ایراد کرد:
سلام بر بیرق
سلام بر کشور
سلام بر ملت نجیب افغان
نالهی مردم
حمد و ثنا بر تو کنم کردگار
جان و جهان است به تو اختیار
باز کنم ناله در این انجمن
هست درین نالهی من صد سخن
نالهی من نالهی خلق دیار
زمزمهام غرش این کهسار
نالهی من نالهی این مردمان
در غم جایاند و لباساند و نان
نان ندارد که به خون تر کند
خانه ندارد که شبی سر کند
خانه چو نیست خیمه به صحرا زند
غژدی خود بر لب دریا زند
خانه بدوشیست همه پیشهاش
نان و لباس است در اندیشهاش
شهر ندارد به هامون رود
دشت و دره با دل پر خون رود
ناله از این شهر به صحرا زنم
آتش غم در دل (شیدا) زنم
ناله کنم شور جنون آورم
دیده و دل غرق به خون آورم
ناله کنم تا که خروش آورم
این دل سنگ تو به جوش آورم
ناله کنم از ستم روزگار
تا که به فریاد رسد کردگار
نالهی زارم بشنو دادگر
ناله کنم ز تو با بیدادگر
ناله کنم تا که از این آسمان
رحم ببارد خدای جهان
نیست کسی غیر خدای جهان
گوش کند نالهی این مردمان
نالهی این خلق شنو ای طبیب
تا که شود لطف خدایت نصیب.
۱.۳k
۱۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.