صبح شده🌅
صبح شده🌅
مامان داره با چشای خیس سرم داد میزنه 😠 😢
بابا هم پش سرش واساده چشاش خیسه 😢
مامان همش تکونم میده👊
میزنه تو صورتم 🙌
چشامو باز میکنم 👀
مامانو نیگا میکنم👀 عه بابام که اینجاس😄
حرف میزنم میگم : چیه بابا 😒 نمیشه یکم دیگه بخوابم ؟👌
مامان باز صدام میکنه پاشو دیگه این مسخره بازیا چیه😠
میگم : وا مامان بیدارم به خدا چرا اینجوری میکنی خوب😒
بابا مامانو حول میده اونور و با لحن مهربونه همیشه میگه : دخترم ؟ بابایی پاشو دیگه 😿
+عه بابا نکن دیگه نمیبینی مگه ؟ بیدارمممم میگم عجبا -_-
بابا سرشو میگیره و آروم گریه میکنه😢
+عه ! بابایی چرا گریه میکنی باشه بابا الان پامیشم گریه نکن 😿
مامان میزنه زیره گریه😭 داد میزنه : پاشو مامان جونه من پاشو😭
+ واااا مامان بابا ؟ مگه منو نمیبینید؟ پاشدم به خدا😶
از جام بلند میشم دست بابارو میگیرم😊
عه چیشد 😕 چرا نمیتونم بابارو بگیرم😕 میرم عقب پش سرمو نیگا میکنم میرم پیشه مامان صورتشو نیگا میکنم میرم جلو اشکاشو پاک کنم💦 عه 😐 دستم چرا اشکارو پاک نمیکنه😐
میرم و بخوابم حتما دارم خواب میبینم😴 یکی رو تخته منه😨 عه این که منم 😨 مگه میشه😨 من پاشدم پس این کیه😐 فکر میکنم فکر میکنم فکر میکنم 😱 واااای خدا این یعنی آره ؟😄 یعنی تموم شد ؟😄 یعنی دارم میام پیشت ؟😇 آخ جون 😊 بالاخره تموم شد ^-^
میرم پیش بابا میشینم🙇 نیگاش میکنم👀 غم میگیره و داره گریه میکنه😔 بهش میگم: بابا جونم ؟ میشه گریه نکنی ؟😔 بابا طاقت ندارم ببینم قوی ترین مرده زندگیم داره گریه میکنه😔 بابا ؟ جونه دخترت گریه نکن 😔 بخدا من جام خوبه😔 دارم میرم اون بالا☝ ️😇 بابایی صدامو نمیشنوی؟ 😔
مامان گریش شدید تر میشه😭 میرم پیشش میشینم😭 بغلش میکنم🙈
باهاش حرف میزنم : مامانی ؟ تو دیگه گریه نکن مامان 😞 بخدا دلم میگیره خو گریتو میبینم😞 مامان من خوبم😞 میرم اون بالا☝ ️از اونجا نیگا میکنم گریه نکنیا😊 از اونجا مواظبتم😊 مامانی بسه دیگه پاشو فدات شم😞
عصبی میشم داد میزنم 😠 اه 😠 😠 خدا -_- چرا صدامو نمیشنون😭
من حالم خوبه چرا گریه میکنن😭
مامانم بلند میشه . میخندم😊 اما هنو داره گریه میکنه😔 تلفن و بر میداره 📞 زنگ میزنه با گریه آمبولانس میخواد 😊 دکتر میاد 😊 میگه تسلیت میگم 😔 مامانو بابا گریه میکنن😭 دکتر روم ملافه سفید میندازه😐 😨 منو میزان رو اون دشک😐 میبرنم 😐 مامان و بابا با گریه میان😭 میریم بیمارستان 😐 منو میبرن یه جا تاریک😱 مامان بابا داد میزنن دخترمونو نبرین😠 😭 میترسم😱 صداشونو میشنوم👂 مامان زنگ زده به همه آشناها 📞 به همه میگه دخترم رفت😭
کم کم دوستام نگران میشن 😳 زنگ میزنن گوشیم📱 مامان حوصله نداره جواب نمیده😑 باز زنگ میزنن📱 بابا جواب میده👀 میگه رفت...میپرسن کجا ؟😳 بابام میگه پیشه خدا😭 خبر همه جا پخش میشه روز خاک سپاریمه که ....😊 میترسم😢 از تاریکی😐 از سوسک😱 کفن پوشیدم تنم👻 عه😊 عشقم؟ توام اومدی که:smiling_face_with_heart-s
مامان داره با چشای خیس سرم داد میزنه 😠 😢
بابا هم پش سرش واساده چشاش خیسه 😢
مامان همش تکونم میده👊
میزنه تو صورتم 🙌
چشامو باز میکنم 👀
مامانو نیگا میکنم👀 عه بابام که اینجاس😄
حرف میزنم میگم : چیه بابا 😒 نمیشه یکم دیگه بخوابم ؟👌
مامان باز صدام میکنه پاشو دیگه این مسخره بازیا چیه😠
میگم : وا مامان بیدارم به خدا چرا اینجوری میکنی خوب😒
بابا مامانو حول میده اونور و با لحن مهربونه همیشه میگه : دخترم ؟ بابایی پاشو دیگه 😿
+عه بابا نکن دیگه نمیبینی مگه ؟ بیدارمممم میگم عجبا -_-
بابا سرشو میگیره و آروم گریه میکنه😢
+عه ! بابایی چرا گریه میکنی باشه بابا الان پامیشم گریه نکن 😿
مامان میزنه زیره گریه😭 داد میزنه : پاشو مامان جونه من پاشو😭
+ واااا مامان بابا ؟ مگه منو نمیبینید؟ پاشدم به خدا😶
از جام بلند میشم دست بابارو میگیرم😊
عه چیشد 😕 چرا نمیتونم بابارو بگیرم😕 میرم عقب پش سرمو نیگا میکنم میرم پیشه مامان صورتشو نیگا میکنم میرم جلو اشکاشو پاک کنم💦 عه 😐 دستم چرا اشکارو پاک نمیکنه😐
میرم و بخوابم حتما دارم خواب میبینم😴 یکی رو تخته منه😨 عه این که منم 😨 مگه میشه😨 من پاشدم پس این کیه😐 فکر میکنم فکر میکنم فکر میکنم 😱 واااای خدا این یعنی آره ؟😄 یعنی تموم شد ؟😄 یعنی دارم میام پیشت ؟😇 آخ جون 😊 بالاخره تموم شد ^-^
میرم پیش بابا میشینم🙇 نیگاش میکنم👀 غم میگیره و داره گریه میکنه😔 بهش میگم: بابا جونم ؟ میشه گریه نکنی ؟😔 بابا طاقت ندارم ببینم قوی ترین مرده زندگیم داره گریه میکنه😔 بابا ؟ جونه دخترت گریه نکن 😔 بخدا من جام خوبه😔 دارم میرم اون بالا☝ ️😇 بابایی صدامو نمیشنوی؟ 😔
مامان گریش شدید تر میشه😭 میرم پیشش میشینم😭 بغلش میکنم🙈
باهاش حرف میزنم : مامانی ؟ تو دیگه گریه نکن مامان 😞 بخدا دلم میگیره خو گریتو میبینم😞 مامان من خوبم😞 میرم اون بالا☝ ️از اونجا نیگا میکنم گریه نکنیا😊 از اونجا مواظبتم😊 مامانی بسه دیگه پاشو فدات شم😞
عصبی میشم داد میزنم 😠 اه 😠 😠 خدا -_- چرا صدامو نمیشنون😭
من حالم خوبه چرا گریه میکنن😭
مامانم بلند میشه . میخندم😊 اما هنو داره گریه میکنه😔 تلفن و بر میداره 📞 زنگ میزنه با گریه آمبولانس میخواد 😊 دکتر میاد 😊 میگه تسلیت میگم 😔 مامانو بابا گریه میکنن😭 دکتر روم ملافه سفید میندازه😐 😨 منو میزان رو اون دشک😐 میبرنم 😐 مامان و بابا با گریه میان😭 میریم بیمارستان 😐 منو میبرن یه جا تاریک😱 مامان بابا داد میزنن دخترمونو نبرین😠 😭 میترسم😱 صداشونو میشنوم👂 مامان زنگ زده به همه آشناها 📞 به همه میگه دخترم رفت😭
کم کم دوستام نگران میشن 😳 زنگ میزنن گوشیم📱 مامان حوصله نداره جواب نمیده😑 باز زنگ میزنن📱 بابا جواب میده👀 میگه رفت...میپرسن کجا ؟😳 بابام میگه پیشه خدا😭 خبر همه جا پخش میشه روز خاک سپاریمه که ....😊 میترسم😢 از تاریکی😐 از سوسک😱 کفن پوشیدم تنم👻 عه😊 عشقم؟ توام اومدی که:smiling_face_with_heart-s
۱۳.۱k
۲۹ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.