عاشقانه
پراست شهر من از کوره های سیگاری
به تنگ آمده از سرفه های تکراری
تبی تنیده به رگهای غرق دود زمین
بخود گرفته هزاران دلیل بیماری
کسی به حرف کسی هیچ اهمیت ندهد
نمانده حرمت چندان به خویشتنداری
چشیده باده ی تلخی شرنگ جانسوزی
که مستی اش نرسد تا حدود هشیاری
غم و غرامت عمری که طی شده از ما
رسیده خدمت ما باخیال همکاری
پریش موی سیه بخت ناشکیبایان
که هیچ چاره ندارند غیر ناچاری
به حبس برده جهان را به یک دو دم آهی
ک سینه سینه کشیده نفس به اجباری
نیفتد از لب بامِ سخن ،سخندانی
که گشته تکیه کلامش سلام اجباری
به رسم حفظ نشان تو نام خواهد برد
کسی که کرده کپی نامه های بسیاری
به تنگ آمده از سرفه های تکراری
تبی تنیده به رگهای غرق دود زمین
بخود گرفته هزاران دلیل بیماری
کسی به حرف کسی هیچ اهمیت ندهد
نمانده حرمت چندان به خویشتنداری
چشیده باده ی تلخی شرنگ جانسوزی
که مستی اش نرسد تا حدود هشیاری
غم و غرامت عمری که طی شده از ما
رسیده خدمت ما باخیال همکاری
پریش موی سیه بخت ناشکیبایان
که هیچ چاره ندارند غیر ناچاری
به حبس برده جهان را به یک دو دم آهی
ک سینه سینه کشیده نفس به اجباری
نیفتد از لب بامِ سخن ،سخندانی
که گشته تکیه کلامش سلام اجباری
به رسم حفظ نشان تو نام خواهد برد
کسی که کرده کپی نامه های بسیاری
۱۰.۶k
۲۲ دی ۱۴۰۱